جوهر نمک نام ماده: سودای شستشو(washing soda) نام تجاری: کربنات سدیم (Sodium carbonate) سایر اسامی: سنگ قلیا ، جوهر نمک تاریخچه: کربنات سدیم با نام های washing soda, soda crystals or soda ash نیز شناخته می شود. فرمول شیمیایی آن Na2CO3 و نمک سدیم اسید کربونیک است. کربنات سدیم دارای یک بنیان آنیونی CO3-2 و دو بنیان کاتیونی Na+ است. این ماده معمولا به شکل کریستال های هپتا هیدرات است که به سهولت به فرم پودر سفید مونو هیدرات در می آید و برای افراد خانواده با نام نرم کننده آب (کاهش دهنده سختی آب) معروف است. این ماده دارای طعم قلیایی خنک است و از خاکستر بسیاری از گیاهان قابل استحصال است. مصریان باستان شکل طبیعی نمک قلیایی ترکیبی شامل سدیم کربنات دکا هیدرات و سدیم بی کربنات را استفاده می کردند. این نمک قلیایی را به عنوان صابون شستشو بکار می بردند. در سال 1791 شیمیدان فرانسوی نیکلاس لبانس کربنات سدیم را به شکل امروزی تهیه نمود. جان دوییت و آستین چرچ اولین کارخانه سودای آشپزی را از بی کربنات سدیم و دی اکسید کربن احداث کرده اند. موارد مصرف: صنایع نفت ، صنایع شوینده ، شیشه و بلور ، ساخت سیلیکات و سولفور سدیم ، پاک کننده ها و صنایع شیمیایی اطلاعات ایم: بلعیدن این ماده به مقدار زیاد خطرناک است. بوکردنِ آن ممکن است سبب سوزش بینی یا گلو شود. در اثر تماس با پوستهای حساس ممکن است باعث خارش یا سوزش پوست شود. در اثر تماس با چشم ممکن است سبب ایجاد سوزش و سرخی در چشم شود. ترکیب جوهرنمک و سفیدکننده هایی مانندوایتکس برای نظافت منازل -دستشویی و حمام- بسیار کشنده است.از ترکیب جوهر نمک و وایتکس، گاز کلر متصاعد میشود و کلر هم به اسید کلریدریک تبدیل میشود. کسانی که در معرض استنشاق این ترکیب قرار میگیرند، با علایمی مانند آسم، تنگی نفس و خسخس سینه مواجه میشوند که با درمان دارویی به طور موقت برطرف میشود، اما به مرور زمان این علایم در آن ها باقی میماند و هیچ وقت بهبودی کامل حاصل نمیشود و باید به طور مداوم از دارو استفاده کنند. محصولات خانگی خطرناک (مانند لوله بازکن، جوهر نمک، محلول سفید کننده و لک بر، مواد شوینده، گاز پاک کن، داروها و دیگر مواد شیمیایی) باید در بسته بندی اصلی آنها و با درب بسته نگه داری شود. همچنین باید از قرارگیری ظروف حاوی مواد شیمیایی در کنار مواد غذایی خودداری شود.
نام درس : ریاضیات ، پایه ششم - موضوع : آموزش روش اندازه گیری زاویه – تاریخ : هدف کلی : آشنایی دانش آموزان با روش اندازه گیری زاویه روش آموزش : سبک دست ورزی ، کلامی جهت یادگیری دانش آموزان ، بهره گیری از روش نمایشی و توضیحی ابزارهای آموزشی : کاغذ ، نقاله ، میله های تاشونده ، تابلو وماژیک رفتارهای ورودی : دانش آموزان با مفاهیم زیر آشنا می باشند : زاویه رابه عنوان سطح می شناسند ، انواع زاویه را می شناسند ، انواع زاویه هارا رسم می کنند . ارزشیابی تشخیصی : زاویه را بین دو نیم خط با مبدا مشترک نشان دهید . با استفاده از میله های تاشونده انواع زاویه ها رانشان دهید . چند زاویه ی مختلف درتابلو رسم کنید . ایجاد انگیزه : ساختن زاویه هایی با اندازه های مختلف توسط گروه ها با استفاده از کاغذ به صورت بازی ومقایسه ی آنها با همدیگر ارئه ی درس جدید دانش آموزان درمورد زاویه هایی که درست کرده اند توضیح داده ، نتایجی از مراحل مقایسه ی زاویه ها رابیان می کنند . بچه ها برای این که اندازه گیری زاویه ها دقیق واستاندارد باشند بهتر است ازنقاله استفاده کنیم . این کاررا درسه مرحله انجام می دهیم : - مرکزنقاله راروی راسی که می خواهیم آن رااندازه بگیریم قرارمی دهیم . - قسمت خطی نقاله روی یکی ازاضلاع زاویه قرارگیرد - عددی که ضلع دیگرزاویه روی آن قرارمی گیرد اندازه ی زاویه می باشد . حالا درگروه خود چند زاویه کشیده وآنها را با نقاله اندازه بگیرید. کار های خودرا به گروه های دیگر نشان دهید . دراطراف خود زوایایی را پیدا کرده واندازه بگیرید .مراحل کار خود را توضیح دهید . تمرین های کتاب را باهم حل می کنیم . تعیین تکلیف : چند شکل ، سه ضلعی ، چهارضلعی ، پنج ضلعی ، شش ضلعی رسم کرده ومجموع زوایای آنها را با هم مقایسه کنید . (به کارگیری آموخته ها درشرایط کاربردی روزمره)
حضرت مهدى(ع) طاووس اهل بهشت است اللّهم ارنى الطّلعة الرّشیدة والغرّة الحمیدة واکحل ناظرى بنظرة منّى الیه . . . بار خدایا ! آن جمال بارشادت و پیشانى نورانى ستایش شده را، به من بنمایان، و چشمم را به نگاهى به او، سرمه کن امیرالمؤمنین(ع) روزى به امام حسین(ع) نظر افکنده به اصحاب خود فرمودند: "در آینده خداوند از نسل او مردى را پدید مى آورد که همنام پیامبر شماست و در ویژگی هاى ظاهرى و سجایاى اخلاقى به او شباهت دارد." 1 ـ سیمایی پیامبرگونه: حضرت مهدى (ع) سیمایى چون سیماى پیامبر (ص) دارد، در رفتار و گفتار و سیرت نیز شبیه و همانند اوست. امیرالمؤمنین(ع) روزى به امام حسین(ع) نظر افکنده به اصحاب خود فرمودند: "در آینده خداوند از نسل او مردى را پدید مى آورد که همنام پیامبر شماست و در ویژگی هاى ظاهرى و سجایاى اخلاقى به او شباهت دارد." 2 ـ زیبا و خوش صورت: زیبایى اگر به اعتدال و تناسب اعضاى چهره، یا به گیرایى نگاه و نورانیّت صورت و جذّابیّت آن باشد، همگى در وجود نازنین یادگار پیامبر(ص) به ودیعت نهاده شده است. 3 ـ گشاده پیشانى: پیشانى بلند و گشاده اش بر هیبت و وقار چهره زیبایش مى افزاید، و چنان نورى بر چهره و جبین او پیداست که سیاهى موهاى سر و محاسن شریفش را تحت الشعاع قرار مى دهد. 4 ـ میانه قامت: قامتى نه دراز و بى اندازه و نه کوتاه بر زمین چسبیده دارد، بلکه اندامش معتدل و میانه است. 5 ـ داراى دو خال مخصوص: خالى بر چهره دارد که برگونه راستش همچون دانه مُشکى میان سفیدى صورتش مى درخشد و خالى دیگر بین دو کتفش متمایل به جانب چپ بدن دارد. در باره شمایل ظاهرى امام زمان(ع) پاره اى صفات دیگر از مجموعه روایات وارده در این باب مى توان بدست آورد: * آن حضرت رنگى سپید، که آمیختگى مختصرى با رنگ سرخ دارد. * از بیدارى شب ها، چهره اش به زردى مى گراید. * چشمانش سیاه و ابروانش بهم پیوسته است و در وسط بینى او بر آمدگى کمى پیداست. * میان دندانهایش گشاده و گوشت صورتش کم است. * میان دو کتفش عریض است و شکم و ساق او به امیرالمؤمنین(م)شباهت دارد. * در وصف او وارد شده: "المهدىّ طاووس اهل الجنّة. وجهه کالقمر الدّرى علیه جلابیب النور". "حضرت مهدى(ع) طاووس اهل بهشت است، چهره اش مانند ماه درخشنده است و گویا جامه هایى از نور بر تن دارد." "اللّهم ارنى الطّلعة الرّشیدة والغرّة الحمیدة واکحل ناظرى بنظرة منّى الیه"."بار خدایا ! آن جمال بارشادت و پیشانى نورانى ستایش شده را، به من بنمایان، و چشمم را به نگاهى به او، سرمه کن".
مهارت حل مسئله : در مهارت حل مسئله استفاده از راهکارهای مختلف و توسعه ی آن در تفکر دانش آموزان مورد نظر است . تعدادی از راهکارهای مناسب برای حل مسئله در سطح آموزش عمومی عبارتند از : 1 – رسم شکل 2 – حدس و آزمایش 3 – جدول نظام دار 4 – حذف حالت های نامطلوب 5 – الگویابی 6 – حل مسئله ساده تر و مرتبط با مسئله ی اصلی 7 – زیر مسئله 7 – روش های جبری توضیحات بیشتر را در ادامه بخوانید 1 – رسم شکل : حل کردن مسئله با کشیدن شکل یا دیاگرام و یا یک مدل ریاضی . 2 – حدس و آزمایش : حل کردن مسئله از طریق حدس جواب و آزمایش آن در شرایط مسئله و تصحیح حدس ها با دلایل منطقی برای رسیدن به جواب صحیح . 3 – جدول نظام دار : قرار دادن داده ها و دسته بندی آن ها در جدول ، با یک نظم منطقی ، به طوری که تمام حالت های ممکن مسئله ، در جدول نظام دار به دست آید . 4 - حذف حالت نامطلوب : یعنی با حذف حالت های نادرست یک مسئله ، کم کم به پاسخ صحیح آن نزدیک شود و تنها حالت درست ممکن به دست آید . 5 - الگویابی : یعنی با رفتن یک رابطه ی عددی یا هندسی بین داده های مسئله ، پاسخ سئوال یا خواسته های مسئله روشن شود . 6 – حل مسئله ی ساده تر و مرتبط با مسئله ی اصلی : یعنی با ساده کردن مسئله یا در نظر گرفتن حالت خاص و ساده تر مسئله و حل کردن آن به کمک یک الگویابی ، مسئله ی ساده را تعمیم داده تا مسئله ی اصلی حل شود . 7 - زیر مسئله : تبدیل کردن یک مسئله ی پیچیده به چند مسئله کوچک و ساده تر ، به طوری که با حل مسئله های کوچک و تقسیم شده ، مسئله ی اصلی حل شود . 8 –روش های جبری : یعنی با استفاده از جبر ، مسئله را به معادلات جبری ریاضی تبدیل کنید ، به طوری که با حل معادلات جبری پاسخ مسئله پیدا شود .
آخر الزمان چیست؟ آخِرُالزَّمان، اصطلاحی كه در فرهنگ ادیان بزرگ دنیا دیده می شود و در ادیان ابراهیمی اهمیت و برجستگی ویژه ای دارد. باورهای مربوط به آخرالزمان، بخشی از مجموعه عقیده هایی است كه به پایان این جهان و پیدایش جهان دیگر مربوط می شود و ادیان بزرگ درباره آن پیشگویی هایی كرده اند. و امّا آخرالزمان در آیین اسلام؛ در قرآن مجید گفتار صریحی درباره آخرالزمان نیست و این اصطلاحی است كه در احادیث و مؤلفه های مسلمانان به چشم میخورد. این اصطلاح، در كتابهای حدیث و تفسیر در دو معنی به كار رفته است: نخست، همه آن قسمت از زمان كه بنا بر عقیده مسلمانان، دوران نبوت پیامبراسلام است و از آغاز نبوت پیامبر تا وقوع قیامت را شامل می شود. دوم، فقط آخرین بخش از دوران یاد شده كه در آن مهدی موعود ظهور می كند و تحولات عظیمی در عالم واقع می شود. انصاف حضرت محمد (ص) به پیامبر آخرالزمان در میان مسلمانان، با این دو مطلب ارتباط دارد: نخست اینكه پیامبر اسلام، خاتم پیامبران است و شریعت وی به دلیل كامل بودن، تا پایان این عالم اعتبار دارد و او پیامبر آخرین قسمت از زمان است كه به قیامت می پیوندد؛ دیگر اینكه در نخستین سده های اسلام، حداقل تصور عده ای از مسلمان چنین بود كه قیام قیامت نزدیك است و ظهور پیامبر اسلام در عصری واقع شده كه به قیامت متصل است. در فرهنگ عامه مسلمانان خاصه شیعه، اصطلاح آخرالزمان حكایت از عصری می كند كه مهدی موعود در آن ظهور می كند و تحولات ویژ ه ای در جهان رخ می دهد. در روایت های مسلمانان، برای این عصر مشخصه های ویژه ای (به نام نشانه های آخرالزمان) نقل شده است. از مجموع روایت هایی كه در كتاب های حدیث، تفسیر و تاریخ درباره عصر ظهور مهدی موعود نقل شده است، دو مطلب درباره ویژگی های آخرالزمان ـ به معنی عصر مهدی موعود ـ به صورت تواتر معنوی به دست می آید. اول اینكه در این عصر، پیش از ظهور مهدی موعود، فساد اخلاقی و بیداد و ستم همه جوامع بشری را فرامی گیرد و به صورت عام ترین پدیده در روابط انسان ها درمی آید. دیگر اینكه پس از ظهور مهدی، تحول عظیمی در جوامع رخ می دهد، فساد و ستم از میان می رود و توحید و عدل و رشد كامل عقلی و عملی در سراسر زندگی انسان ها جریان می یابد. معروف ترین حدیث كه با عبارت های گوناگون نقل شده است، نشانه اصلی دوران حكومت مهدی در آخرالزمان را، بال گستردن داد بر سراسر جهان یاد می كند: خداوند جهان را كه از بیداد و تباهی آکنده شده است، به وسیله او از قسط و عدل پر می سازد (ابن ماجه، ج 2 ، ص 1336؛ مجلسی، بحارالانوار، ج 52، ص 266). برخی، مجموعه مشخصه ها و نشانه های آخرالزمان را كه مربوط به عصر مهدی موعود می شود و در حدیث ها پیشگویی شده است، چنین تفسیر كرده اند: پیروزی نهایی صلاح و عدالت و آزادی، حكومت جهانی واحد، آبادانی تمام زمین، بلوغ بشریت به خردمندی كامل و آزادی از جبرهای طبیعی و اجتماعی، برقراری مساوات كامل میان انسان ها در امر ثروت، از میان رفتن كامل مفاسد اخلاقی، منتفی شدن جنگ و در نهایت ، سازگاری انسان و طبیعت (مطهری، 60). در نظر عده ای از مفسران متأخر مسلمان، افزون بر روایات هایی كه از آن سخن گفته شد، در قرآن آیه هایی هست كه به آینده جوامع انسانی نظر دارد و دربارة حكومت توحید و عدل در آینده زندگی انسان مطالبی بیان می كند. اینان معتقدند كه آیه های مربوط به جانشینی انسان در زمین، فرمانروا شدن نیكوكاران زمین (وراثت صالحان) و پیروزی حق بر باطل با وجود جولان همیشگی باطل، آیه هایی هستند كه سرنوشت آینده بشریت را پیش گویی می كنند و مستقیماً به مسئله آخرالزمان مربوط می شوند. محمدرشید رضا (9/80)، محمدحسین طباطبایی (14/330) و سید قطب (5/3001،3002) به ترتیب در ذیل آیات 128 از سوره 7 (اعراف)، 105 از سورة 21 (انبیاء) و 171 و 172 از سوره 37 (صافات) قرآن، این عقیده را توضیح داده اند. اینان، آیه ها و روایت های مربوط به تحولات آخرالزمان را بیان کننده نوعی فلسفه تاریخ می دانند. این مفسران كه از روحیه خاص عصر ما، یعنی جست وجوی نوعی فلسفه برای تاریخ انسان متأثرند، در صدد كشف فلسفه تاریخ از دیدگاه اسلام برآمده اند و آن را در این آیه ها و امثال آن یافته اند. در نظر اینان، تحولات آخرالزمان كه در روایت بیان شده است، چیزی جز آینده طبیعی جامعه انسانی نیست. عصر آخرالزمان عبارت است از دوران شكوفایی تكامل اجتماعی و طبیعی نوع انسان. چنین آینده ای امری است محتوم و مسلمانان باید انتظار آن را بكشند.
خواص برگ تربچه تربچه گیاه ریشه ای بومی کشورهای آسیای جنوبی است که بیماری های متعددی را درمان می کند. تربچه هایی که در اشکال متفاوت و رنگ های قرمز، سفید، بنفش و سیاه یافت می شود، ارزش غذایی مساوی دارند. علاوه بر خود تربچه، برگ و دانه آن نیز استفاده دارویی دارد. ● خواص تربچه به گزارش «Ask.com» ویتامین C موجود در برگ آن ۶ برابر ویتامینی است که در ریشه وجود دارد. این گیاه حاوی کلسیم، پتاسیم، مس، اسید فولیک و آنتوسیانین (Anthocyanin) نوعی آنتی اکسیدان قوی است. برگ های آن نیز در درمان یرقان موثر است. مصرف منظم آب این گیاه حرکت روده را آسان تر کرده و به تدریج اشتها را بهبود می بخشد. تربچه که سرشار از فیبر است یبوست را درمان می کند و مصرف منظم آن برای رفع بواسیر مفید است. مصرف روزی ۲ و یا ۳ بار، یک قاشق مرباخوری آب تربچه همراه یک قاشق مرباخوری عسل، بیماری هایی مانند سرفه معمولی، سیاه سرفه، گلودرد و ناراحتی ریوی را رفع می کند. برای از بین بردن دانه های سرسیاه و لکه ها به طور روزانه جوشانده دانه تربچه را به ناحیه لکه دار بمالید. برای تهیه این محلول یک مشت دانه تربچه را به مدت ۱۰ تا ۱۵ دقیقه در ۴ لیوان آب بجوشانید و بگذارید خنک شود. سپس پنبه آغشته به این محلول را به طور منظم روی دانه های سیاه و لکه ها بمالید. این محلول برای کاهش درد و التهاب بر اثر گزیدگی حشرات نیز مفید است. این گیاه برای رفع اختلالات ادراری مانند التهاب و آلودگی قارچی موثر است. این گیاه که ادرارآور است در دفع سموم از بدن مفید است. خاصیت ضدسموم و ضدسرطانی آن برای درمان سرطان های مختلف مانند کلیه، روده، معده و ... موثر اشست. ویتامین c، فسفر، روی و ویتامین B کمپلکس موجود در این گیاه ریشه ای برای پوست مفید است. خاصیت ضدعفونی کننده آن، اختلالات پوستی مانند خشکی، ترک و جوش های قرمز را رفع می کند. این گیاه که غنی از فیبر، آب و حاوی میزان پایین کربوهیدرات قابل هضم است، مصرف آن به افرادی که قصد کاهش وزن دارند توصیه می شود. با تب ایجاد شده از عفونت مقابله می کند. علاوه بر خاصیت هایی که ذکر شد، تربچه سوخت و ساز بدن را تنظیم کرده و گردش خون را بهبود می بخشد.
وجدان کاری را می توان رضایت قلبی و التزام عملی نسبت به وظایف تعیین شده برای انسان تعریف کرد. با این شرط که بدون هرگونه سیستم نظارتی، شخص وظایف خود را به بهترین نحو ممکن به انجام رساند. با چنین تعریفی این مقاله تلاش می کند جوانب مختلف مفهومی و عملی این موضوع را بررسی کند. ● وجدان کاری چیست؟ ▪ معانی واژه وجدان در قرآن کریم واژه «وجد» و مشتقات آن در معانی یافتن و دیدن، اطلاع و آگاهی و رسیدن مورد استفاده قرار گرفته است و به عنوان نفس لوامه نیز تعبیر شده که با انجام کار زشت انسان را نکوهش می کند. در زبان عربی الوَجد، الوُِجد، و الوِجد به عنوان مصدر و به معنای دوستی، شادی، قدرت و وجدان قوه ای باطنی تعریف شده است که خوب و بد اعمال را تشخیص می دهد. در زبان فارسی وجدان در لغت به کسر واو است ولی درتداول ایران و عراق بضم واو تلفظ می شود و به معنای یافتن، شعور، شعور باطن و به عنوان قوه ای در باطن شخص است که وی را از نیک و بد اعمال آگاهی دهد. وجدان در زبان انگلیسی با واژه Conscience معرفی شده و به معنای باطن، دل و شعور آمده است و از آن به عنوان احساس درونی و روحانی که موجب تشخیص خوب از بد می شود یاد شده است. ▪ تعریف وجدان کاری با بررسی لغوی واژه وجدان، آنچه در این مقاله مورد نظر است ترکیب دو واژه «وجدان» و «کاری» است که در اصطلاح مدیریت می توان تعریف زیر را برای آن در نظر گرفت: وجدان کاری عبارت است از احساس تعهد درونی به منظور رعایت الزاماتی که در ارتباط با کار مورد توافق قرار گرفته است. به بیان دیگر منظور از وجدان کاری، رضایت قلبی، تعهد و التزام عملی نسبت به وظیفه هایی است که قرار است انسان آنها را انجام دهد، به گونه ای که اگر بازرس و ناظری نیز بر فعالیت او نظاره گر نباشد، باز هم در انجام وظیفه قصوری روا نخواهد داشت. چگونه می توان کم کاری، عدم احساس مسئولیت، حضور نیافتن در محل کار، عدم پاسخگویی و راهنمایی صحیح مراجعان، مراقبت نکردن صحیح از اموال، بی توجهی به کیفیت کار و گرایش به آسان طلبی را به رضایت شغلی و انجام کار با کیفیت بالا و مطلوب و حضور موثر در محل کار تبدیل کرد؟ حتی به این موضوع نیز باید توجه شود که چگونه می توان برای ایجاد یک سیستم مطلوب یک معنی مشترک را در میان همکاران به وجود آورد؟ نیروی انسانی ما به تقویت وجدان کاری و تغییر در فرهنگ کار، نیازمند است چرا که نیروی انسانی متعهد، سازمان را در دستیابی به اهداف خود یاری می دهد. البته تعاریف دیگری نیز از وجدان کاری موجود است که تعدادی از آن را در این مقاله آورده ایم: وجدان عبارت است از استعدادی که به تشخیص نیک و بد پرداخته و برای امور ارزش قائل است، نیک و بد را از هم فرق گذاشته و برای ما نوعی الزام عملی ایجاد می کند. وجدان کاری عبارت است از مجموعه عواملی که در فرد سازمانی نظام ارزشی به وجود می آورد. در صورت دارا بودن بالاترین حد وجدان کار می توان جامعه ای را تصور کرد که در آن افراد در مشاغل گوناگون سعی دارند تا کارهای محوله را به بهترین وجه و به طور دقیق و کامل و با رعایت اصول بهینه سازی انجام دهند. پس وجدان کاری موجب می گردد تا افراد سیستمی و نظام مند گردند. (خودکنترلی ) ▪ مفاهیم مشابه وجدان کاری با مفاهیمی از قبیل انضباط، روحیه، کارایی، انگیزش و تعهد در حالی که رابطه نزدیک دارد متفاوت است. ـ وجدان کاری و انضباط انضباط به معنی تربیت مبتنی بر نظم خاص است، در مسائل اجتماعی، شیوه زندگی مبتنی بر قانون را انضباط گویند که برای رعایت آن قوانین به یک نیروی خارجی نیاز است. در این شرایط، مجریان قانون تنها وظیفه تنبیه خاطیان را به عهده دارند و کسانی که قانون را محترم می شمارند تنها به وظیفه خود عمل کرده اند، در حالی که وجدان کاری، نیرویی است درونی که هم پاداش می دهد (در صورت رضایت درونی) و هم کیفر (در صورت عذاب وجدان). ـ وجدان کاری و روحیه روحیه را نیرویی می دانند که به یاری آن فرد خود را در تطابق کامل با سازمان می بیند و وظایف خود را با علاقه و انضباط انجام دهد. به این ترتیب، روحیه از تطابق فرد و سازمان منتج می شود در حالی که وجدان کاری حاصل احساس و تعهد درونی فرد در قبال وظایفی است که پذیرفته است. ـ وجدان کاری و کارایی کارایی به استفاده بهینه از منابع اطلاق می شود و در واقع هنگامی کارایی بالاست که منابع انسانی در امور و وظایف محوله بهترین عملکرد را داشته باشند. بنابراین، بین کارایی و وجدان کاری می توان رابطه ای علی برقرار کرد، بدین ترتیب که وجدان کاری یکی از عوامل موثر بر کارایی است ولی بالا بودن کارایی الزاماً نتیجه بالا بودن وجدان کاری نیست. ـ وجدان کاری و انگیزش انگیزش عاملی است که موجب می شود تا انسانها کاری را انجام دهند که بعضی آن را نیرویی درونی و برخی نیز آن را نیرویی بیرونی می دانند، بنابراین تحلیل انگیزه در بررسی مسئله وجدان کاری از اهمیت فوق العاده ای برخوردار می باشد. ـ وجدان کاری و تعهد رایلی و کادول، تعهد را به عوامل و انگیزه های درونی و بیرونی شغل تقسیم می کنند و سامرز، تعهد موثر را نوعی وابستگی و انضمام به سازمان می داند که به صورت پذیرش ارزش های سازمان و تمایل به باقی ماندن در سازمان تظاهر می نماید. ● عوامل مؤثر بر وجدان کاری برای آن که فرد کار خواسته شده و مورد نظر را انجام دهد چند حالت می توان تصور کرد: ـ حالت اول: از طریق جبر و زور است که عامل کار با کوچکترین تخلف به مجازات رسیده و همواره به خاطر ترس از کابوس مجازات سعی می کند با حداکثر توان خود کار کند. ـ حالت دوم: با تنظیم قوانین و مقررات و ایجاد انگیزه های مادی مناسب از قبیل افزایش دستمزد، اضافه کردن مزایای جانبی، کم کردن زمان کار و بهبود شرایط آن است که عامل کار تحت تأثیر این قبیل انگیزه ها حداکثر تلاش خود را مبذول دارد. ـ حالت سوم: تقویت وجدان کاری و استفاده از انگیزه های مادی ضمن تقویت و تأکید بر اهداف معنوی است که در مقاله حاضر این شیوه مورد تأکید می باشد. در این بخش اهم عواملی که در تقویت و اعمال حاکمیت وجدان کاری مؤثرند تجزیه و تحلیل می شوند. ▪ توجه به ویژگی های فردی ویژگی های انسانی فرد در سازمان ها یکی از مهمترین عوامل در تقویت وجدان کاری است. اهمیت ویژگی های فردی از آنجا ناشی می شود که بسیاری از این ویژگی ها نقش فزاینده یا کاهنده در تعهد فرد دارند. اهم این ویژگی ها عبارتند از: ـ ویژگی های دموگرافی (مانند سن، جنس، وضعیت تأهل): این ویژگی ها اغلب برای هر فرد در شغل مربوطه خود فرصت ها و محدودیت هایی را ایجاد می کنند. ـ تخصص: بر خلاف افراد و کارکنان غیرمتخصص که بیشتر از ویژگی های فردی تأثیر پذیرفته، پای بندی آنها به سازمان به علت قابلیت اندک آنها در جابه جایی است، کارکنان متخصص تعهد آنچنانی به سازمان ندارند و بیشتر تعهد حرفه ای دارند. ـ تجربه و سابقه شغلی: هرچه سابقه شغلی فرد بیشتر باشد قدرت جابه جایی و تحرک شغلی او کمتر خواهد شد. همچنین تخصص و مهارت وی نیز بیشتر به سازمان خود اختصاص خواهد یافت و در نتیجه فرد را به شغل و سازمان خود حساس تر و متعهدتر می سازد. البته نیازهای انسانی نیز از آنجا که عامل تعیین کننده ویژگی های فردی است باید بررسی شود. (سلسله مراتب نیازهای مازلو روانشناس برجسته آ مریکایی) ▪ ماهیت و نوع شغل ماهیت شغلی که فرد انجام می دهد در میزان تعهد و وجدان کاری او نقش به سزایی را ایفا می کند. ماهیت شغل از لحاظ تنوع، غنی بودن، معنی دار بودن، میزان مسئولیت پذیری و تفویض اختیار و... قابل بررسی است. ● غنی بودن شغل ▪ گستردگی شغل ـ مسئولیت پذیری و تفویض اختیار: این امر عالی ترین جلوه احترام به افراد است و علاوه بر این که به تقویت اراده و قابلیت فرد کمک می کند، شهرت عمل فرد را نیز افزایش می دهد. ـ معنی دار بودن شغل: شغل در صورتی که بر اساس یک نظام ارزشیابی مورد قبول سنجیده شود درخور و با اهمیت جلوه کند. ـ ارزیابی کارکنان: یکی از عوامل سازمانی مؤثر در وجدان کار، عملکرد مؤثر مدیریت در ارزیابی کارکنان به روش های معین، مشخص و تشویق و تنبیه مناسب آنان و برنامه ریزی آموزشی برای کارکنان است. ـ آموزش مستمر تخصصی و عمومی: امروزه ثابت شده است که آموزش یکی از بهترین طرق بالا بردن کارایی در سازمان است. در برخی موارد نداشتن وجدان کار به دلیل آن است که فرد مورد نظر واقعاً نمی داند که چه باید انجام دهد و چگونه انجام دهد. به قول فورینر «یکی از دلایل عمده برای انجام نیافتن کار مورد انتظار از سوی کارکنان این است که آنها نمی دانند چه طور انجام دهند.» معمولاً مدیران می خواهند مدت آموزش را به حداقل برسانند تا کارکنان زودتر به کار مشغول شوند و آموزش عقیدتی نیز بیشتر می تواند وجدان کاری یا تعهد اخلاقی را تقویت کند. مدیران در سازمان ها باید به این موضوع نیز توجه داشته باشند که آموزش ایجاد هزینه نیست بلکه ایجاد کارایی و اثربخشی بیشتر در سطح بیشتر است. ـ تقویت ایمان و تقوا در جامعه: با ایجاد قانون و مقررات می توان افراد را تا حدی به انجام وظایف خود واداشت ولی در موارد متعددی استفاده از قانون و مقررات کاربرد ندارد در حالی که اگر ایمان و تقوا در جامعه حاکم باشد فرد تکلیف مورد نظر خود را به خوبی به انجام خواهد رساند.یکی از مباحث عمده مطروحه در مدیریت امروز، نظارت بر رفتارهای درون سازمان و کنترل آن است. در این زمینه روش های مختلفی ابداع شده ولی هیچ یک نتوانسته است مشکل نظارت را به طور کامل حل کند. اگر بتوان روح معنویت و ایمان را در دل کارکنان بارور ساخت و افراد اعتقاد پیدا کنند که: «خداوند به اسرار دل و ضمیر قلب ها آگاه است» (سوره مؤمن آیه ۱۹) آن گاه خود به خود مسئله نظارت حل می شود. ـ انگیزش و نقش اساسی آن: یکی از عمده ترین عللی که در برانگیختن وجدان کاری نقش دارد انگیزش است. نظام های انگیزشی باید به گونه ای باشند که با ایجاد ارزش برای کار فرد، انتظار دریافت پاداش های متفاوت را برای آن ایجاد کند و امکان تشویق و تنبیه مناسب با عملکرد را برای فرد فراهم آورند. ـ تأمین اقتصادی نیروی کار: در شرایطی می توان انجام مناسب کار را انتظار داشت که افراد از نظر اقتصادی در امنیت باشند و معیشت آنان تأمین باشد زیرا به اقتضای «من لا معاش له معاد له» از کسی که معیشتش تأمین نیست نمی توان برخورداری از وجدان کاری عالی را انتظار داشت. وجدان کاری و تأمین اقتصادی تعامل و وابستگی متقابل دارند. به گفته فرآردیوید نویسنده کتاب مدیریت استراتژیک، تا زمانی که صداقت و درستی در سازمان حاکم نشود آن سازمان رشد اقتصادی نخواهد داشت. ● نتیجه گیری ـ وجدان کاری کارکنان تحت تأثیر عوامل مختلفی است: ـ به کارگیری کارکنان بر اساس علاقه و توانایی و معیارهای قابل اندازه گیری. ـ تلاش برای ارضاء نیازهای کارکنان. ـ احتساب سختی، حساسیت و پیچیدگی کار در تنظیم حقوق و مزایا. ـ ارزیابی عملکرد کارکنان برای ایجاد امکان پیشرفت. ـ ارائه فرصت و امکان لازم برای ترفیع کارکنان بر اساس معیارهای قبل از اندازه گیری. ـ تشویق و تنبیه کارکنان. ـ شرکت دادن کارکنان در تصمیم گیری های سازمانی. ـ تفویض اختیار و عدم تمرکز تا حد امکان. ـ تقسیم کار مطلوب کارکنان. ـ انتساب مدیران شایسته بر اساس تخصص، تجربه، وجدان کاری و علاقه به جای روابط و خصوصیات غیرمرتبط با کار. ـ اجرای برنامه های آموزشی بر اساس نیازهای شغلی و به منظور تعالی کارکنان برای ایجاد خرسندی از شغل. ویرایش و تلخیص:آکاایران
هورمونهای خوش اخلاقی را تنظیم کنید! شاید شما هم مثل بسیاری از آدمهای دیگر، علائم روانپزشکی را تجربه میکنید که میتواند منشا غدد داخلی داشته باشد، اما بدون اینکه به منشا هورمونی این علائم توجه کنید، بهخاطر این علائم زجر میکشید. اگر شما هم به مشکلاتی از این دست دچار شدهاید، در ادامه این مطلب با ما همراه باشید. بدخلق میشوید و نمیدانید ماجرا از کجا آب میخورد؛ روزها بدون آنکه کاری کنید، خسته میشوید و همان اوایل شب ناگهان به خواب میروید. گاهی گرسنگی وقت و بیوقت سراغتان میآید و در جسمتان اتفاقاتی میافتد که دلیلش را نمیشناسید. اما متخصصان میگویند بسیاری از اوقات، گناه این اتفاقات برگردن هورمونهای مترشحه غدد داخلی است که در تنظیم فعالیتهای مختلف دستگاههای بدن و همینطور تنظیم روان ما نقش دارند. شاید شما هم مثل بسیاری از آدمهای دیگر، علائم روانپزشکی را تجربه میکنید که میتواند منشا غدد داخلی داشته باشد، اما بدون اینکه به منشا هورمونی این علائم توجه کنید، بهخاطر این علائم زجر میکشید یا میخواهید با خوردن داروهای روانپزشکی خودتان را تسکین دهید. اگر شما هم به مشکلاتی از این دست دچار شدهاید، در ادامه این مطلب با ما همراه باشید. گرمازدگی، تپش قلب و بیخواب افزایش ترشح هورمون تیروئید که پرکاری تیروئید نامیده میشود، باعث افزایش متابولیسم و سوختوساز در بدن میشود. تپش قلب، افزایش فشارخون، افزایش نبض، لرزش دستها، کمتحملی در برابر گرما، تعریق زیاد، افزایش اشتها و... از نشانههای ترشح نامتعادل این هورمون است. علائم افسردگی در میان 30درصد بیماران دیده میشود. علائم افسردگی میتواند به صورت خلق پایین، بیخوابی، کاهش وزن، خستگی و کاهش میل جنسی تظاهر پیدا کند. همچنین میتواند در 10 تا 20درصد موارد با علائم اضطرابی همراهی داشته باشد. علائم شیدایی یا خلق بالا در این اختلال شیوع کمتری دارد، همچنین علائم روانپریشی مثل توهم و هذیان ممکن است سراغ فرد بیاید. مشکلات شناختی به صورت کاهش سرعت پردازش اطلاعات مغزی، اختلال در حافظه فوری، مشکلات توجه و تمرکز هم در بعضی از این بیماران دیده میشود. اضطراب، سرمازدگی و یبوست کمکاری تیروئید به مواردی گفته میشود که ترشح هورمون تیروئید کم شده باشد. در این شرایط سوختوساز متابولیسم پایه بدن کاهش مییابد. خستگی، افزایش وزن، یبوست، کم تحملی در برابر سرما، پرش و گرفتگی عضلانی، ریزش مو، کاهش دمای بدن و... میتواند با این اختلال همراه شود. تغییرات روانی ناشی از کمکاری تیروئید در 50درصد موارد رخ میدهد. در بیمارانی که کمکاری تیروئید دارند، بیشتر مهارتهای حرکتی، حافظه و درک بنیانی مورد تاثیر قرار میگیرد و همچنین نقض در تمرکز و توجه هم وجود دارد. افسردگی در 40درصد موارد کمکاری تیروئید دیده میشود. خلق پایین، خستگی، عدم لذت بردن از زندگی، کاهش تمرکز و پرخوابی شایعترین علائم افسردگی در کمکاری تیروئید است. ناتوانی جنسی، پرخاشگری و روانپریشی پرولاکتین هورمونی است که از غده هیپوفیز ترشح میشود. ترشح زیاد از حد آن در زنان باعث قطع قاعدگی، ترشح شیر از سینه در زنان و ناتوانی جنسی در مردان میشود. در مورد عوارض روانی آن هنوز شواهد اثباتشدهای یافت نشده است اما در بعضی تحقیقات به پرخاشگری، افسردگی، اضطراب و علائم روانپریشی اشاره شده است. لازم به تذکر است که عملکرد تمامی غدد فوقالذکر تحتتاثیر غدد هیپوفیز و هیپوتالاموس در مغز است، بنابراین افزایش یا کاهش ترشح هورمونهای گفته شده میتواند عوارض ثانویه مشکلات در غده هیپوفیز یا هیپوتالاموس باشد، بنابراین در مواردی که شک به بدکاری این هورمونها داریم لازم است با آزمایشهای مناسب و گاهی تصویربرداری منشا این بینظمی هورمونی پیدا شود و سپس درمان لازم که در موارد کمکاری غدد، جایگزینی هورمونها از طریق خوراکی یا تزریقی و درموارد پرکاری غدد، سرکوب ترشح هورمونهاست، انجام شود. خونریزی شدید قاعدگی، بیحوصلگی در زنان تخمدانها تولیدکننده هورمونهای جنسی استروژن و پروژسترون هستند. کفایت تولید استروژن و پروژسترون باعث صفات ثانویه جنسی و سیکل قاعدگی منظم و باروری طبیعی میشود. این مشکل در زمانی که ترشح هورمون پروژسترون دچار اشکال میشود یعنی بعد از یائسگی فقدان قاعدگی و باروری اتفاق میافتد. شایعترین علائم یائسگی عبارتند از: ناپایداری عروقی که باعث گرفتگی میشود، نازک شدن پوست و مخاط دستگاه ادراری و تناسلی، کاهش اندازه سینهها و پوکی استخوان. در زنان جوان اختلال عملکرد هورمونهای استروژن و پروژسترون میتواند باعث به هم زدن سیکل قاعدگی (خونریزیهای شدید یا فقدان قاعدگی، قاعدگیهای نامنظم) و ناباروری شود. چاقی، افسردگی و بیخوابی بیماری شایعی که در زنان جوان و در سنین باروری دیده میشود، سندرم تخمدان پلیکیستیک است. در این بیماری کیستیکهای کوچک در تخمدان به وجود آمده و درآن افزایش ترشح اندروژنها (یا هورمونهای جنسی مردانه) اتفاق میافتد. این بیماری به دلیل عدم تخمکگذاری یکی از علل شایع ناباروری در زنان است. سایر علائم شامل اختلال در قاعدگی، موهای زائد، چاقی، الگوی طاسی مردانه است. شایعترین اختلالها در سندرم تخمدان پلیکیستیک، افسردگی، تحریکپذیری، بیخوابی، کاهش میل جنسی یا افزایش موهای زائد بدن است. گاهی این علائم روانی در مصرف خارجی هورمونهای جنسی به صورت قرصهای مخصوص باروری یا قرصهای ضدبارداری هم دیده میشود. پرخاشگری، تحریکپذیری و ناتوانیجنسی تستوسترون هورمونی است که از غدد جنسی مردان (بیضهها) ترشح میشود و مسئول ایجاد صفات ثانویه جنسی در مردان (مثل رویش مو در صورت و...) و باروری در مردان است. کاهش تستوسترون در مردان باعث افسردگی، بیخوابی، تحریکپذیری و کاهش میل جنسی میشود. بعضی مردان به دلیل ضعف در قوای جنسی سرخود، آمپولهای تستوسترون را بدون تجویز پزشک مصرف میکنند که این مسئله نه تنها باعث افزایش میل جنسی یا درمان ناتوانی جنسی نمیشود بلکه با برهم زدن تنظیم این هورمون مشکل اولیه را تشدید میکند. افزایش هورمون تستوسترون در بدن میتواند باعث مشکلات رفتاری مثل عصبانیت و پرخاشگری شود. خستگی، ضعف و افسردگی از قسمت سطحی غده فوق کلیوی هورمون کورتیزول ترشح میشود. پرکاری قشر غده فوق کلیوی با افزایش کورتیزول یا سندرم کوشینگ همراه است. کوشینگ سندرمی است که با چاقی تنه، افزایش فشارخون، ضعف و خستگی، فقدان قاعدگی، پرمویی در زنان، خطوط ارغوانی رنگ در شکم، پوکی استخوان، وجود قند در ادرار مشخص میشود. علائم روانپزشکی شامل افسردگی در 70درصد بیماران وجود دارد و بیشتر در زنان دیده میشود. علائم افسردگی میتواند قبل از علائم فیزیکی در فرد به وجود آید. افسردگی میتواند به عنوان یک بیماری ثانویه همراه با تغییرات بدنی مثل چاقی، پرمویی در زنان ایجاد شود و منجر به انزوای اجتماعی فرد شود. اضطراب معمولا در همراهی با افسردگی دیده میشود و در 50درصد موارد وجود دارد. مشکلات جنسی در زنان به صورت قطع قاعدگی و کاهش میل جنسی و در مردان به صورت کاهش میل جنسی و ناتوانی جنسی رخ میدهد. علائم خلق بالا و شیدایی در 10درصد دیده میشود. در موارد نادر توهم و هذیان و اغتشاش شعور هم دیده میشود و نقض عملکرد شناختی که شامل نقض در حافظه کلامی، توجه و تمرکز و نقض در عملکرد بینایی و حرکتی است در 5درصد موارد دیده میشود.
امام حسين (ع)؛ بهترين وسيله براي تقرب الهي است قرآن، فرقان است، حسين(ع)نيز مصباح الهدي و جداكننده حق از باطل است؛ «إن الحسين مصباح الهدي و سفينة النجاة»، قرآن شفا و رحمت است براي مؤمنين، وجود حسين(ع) نيز شفابخش امراض باطني و تربتش شفادهندهي امراض ظاهري است. قرآن، هميشه تاريخ تازه است و جاودان، ذكر اباعبدالله و قيام عاشورا نيز جاودانه است؛ آنچنانكه بعد از 1400سال هنوز عاشورا، حرارت خود را دارد و خلاصه اينكه قرآن كلام الله صامت است و حسين(ع) كلام الله ناطق. بسم الله صدر و شروع هرسورهاي از قرآن است، حسين(ع) نيز سيد و سالار شهيدان است. تلاوت قرآن، شنيدن و نگاه كردن به آيات عبادت است، همچنانكه شنيدن، خواندن و شركت در مرثيه اباعبدالله نيز عبادت است. پيامبراعظم(ص)درباره فضل قرآن فرمودند: «فضيلت قرآن بر ساير كلامها مانند فضيلت خداوند است بر بندگانش.»؛ درباره امام حسين(ع) نيز فرمودند: «اي مردم اين حسين بن علي است، پس حسين را بشناسيد كه او بر همه شما فضيلت دارد.»و سپس فرمودند:«خدايا او را به تو ميسپارم و به نيكان امت تو.» قرآن، معجزه است به فصاحت لفظ و معنا و حسين(ع)نيز در كرامت ظاهر و در مقام معنا، كلامش معجزه است. قرآن مهجور است، حسين(ع)نيز همچون قرآن مهجور است؛ مسلمين ظاهر قرآن را گرفتند و باطنش را رها كردند، در رابطه با امام حسين(ع) نيز عليرغم تمام علايق ظاهري نسبت به حسين(ع)قيام او مورد غفلت قرارميگيرد. تلاوتقرآندرشبعاشوراميتواندتبديلبهيكسنتحسنهشود در شب عاشوراحضرت سيدالشهداء از عمرسعد براي تلاوت قرآن و اقامه نماز مهلت گرفتند. خوب است كه اين براي جوانان حسيني ما فرهنگي شود كه در شب عاشورا به تلاوت بپردازند و مسئولين هيأتها، به اين مطلب به عنوان سنتي حسنه در جلسات و محافل خودشان توجه كنند «امام صادق(ع) در تفسير آيه 40 سوره حج ـ الذين اخرجوا من ديارهم؛ همانها كه از خانه و شهر خود، به ناحق رانده شدند ـ ميفرمايند: «اين آيه در شأن علي(ع) و جعفر و حمزه و جاري شده در ارتباط با حسين بن علي(ع)؛ او كه از ديار و شهر خود براي مبارزه با ظلم خارج شد و در اين راه او را به ناروا كشتند.» در تفسير عياشي ذيل آيه 77 سوره نساء نيز حديثي از امام صادق(ع) نقل شده كه فرمودند:«كفوا ايديكم» در ارتباط با صلح امام حسن است و «كتب عليهم القتال» در رابطه با امام حسين (ع) است و «الي اجل قريب» در رابطه با امام زمان(عج) است كه به خودخواهي سيدالشهداء قيام خواهد كرد. آيه معروف ديگري كه درباره حسين(ع) است، آيه «يا ايتها النفس المطمئنة ارجعي إلي ربك راضيه مرضيه» كه تعداد حروف اين آيات نيز به تعداد شهداي كربلا 72 تاست. در روايات داريم كه امام حسين (ع) مصداق واقعي اين آيه است، چون او صاحب قلب مطمئنه بود و چون قلب مطمئنه در اثر ذكر دائمي خداوند حاصل ميشود. قرآن كريم ميفرمايد: «يا ايها الناس اعبدوا ربكم الذي خلقكم»(بقره/21)؛ براي رسيدن به عبادت واقعي اگر، بهترين راه توجه به عبوديتي بود كه حضرت سيدالشهداء (ع) داشتند. و يا در آيات قرآن داريم:«يا ايها الناس اتقوا ربكم»؛ اي مردم تقواي الهي پيشه كنيد. اين خطاب تنها براي مسلمين نيست و غيرمسلمان را نيز شامل ميشود. خلاصه كلام انبياء نيز همين است كه انسانها تقواي الهي پيشه كنند؛ حسين(ع) ثمره واقعي تقوا است و الگوي واقعي طالبان راه نجات، اين ارادت انسانها است كه در هر سوي شرق و غرب عالم به سوي امام حسين (ع)جلب شده و ما ميبينيم كه عزاداري امام حسين (ع)مختص ما شيعيان نيست و ديگران نيز به حضرت متوسل ميشوند و ما نيز بايد بيشتر توجه كنيم. قرآن كريم در آيه 195 سوره بقره ميفرمايد: «انفقوا في سبيل الله»؛ در راه خدا انفاق كنيد. حسين(ع) در راه خدا هر آنچه كه داشت انفاق كرد و به همين دليل خداوند متعال به او اين مقام را داد بنابر اين اگر كساني نيز بخواهند در راه خدا انفاق كنند، بايد به مجالس و محافل حضرت سيدالشهداء توجه داشته باشند؛ در كتاب بحارالانوار و همچنين در كامل الزيارات داريم كه «هر كس در شب عاشورا به تشنگان آب دهد، گوئي به همه لشكريان سيدالشهدا آب داده است.» پس خدمت به دستگاه امام حسين (ع) انفاق در راه خدا محسوب ميشود. آيه 78 سوره حج ميفرمايد: «جاهدوا في الله حق جهاده»؛ در راه خدا آنچنان كه شايسته است جهاد كنيد.» كه مصداق اتم اين آيه، حضرت سيدالشهداء است. مفسرين گفتهاند منظور از جهاد شايسته، جهاداكبر و جهاداصغر است و هيچ كس در راه خدا، همچون حسين بن علي(ع) جهاد نكرد و عاشقان و سالكان راه حق، بدين وسيله ميتوانند جهاد كنند. چنانچه انقلاب ما و تمام كساني كه در جهان، نداي آزادي خواهي دارند از سيد الشهداء الهام گرفتهاند. همچنين قرآن كريم در آيه 197 سوره بقره ميفرمايد:«تزودوا فان خير الزاد التقوي»؛ توشه كسب كنيد كه بهترين توشهها تقوي است. زيارت امام حسين (ع) كه تا اين اندازه در ادعيه به آن توجه شده است، ميتواند به عنوان توشهاي براي آخرت باشد. اين توشه فقط براي زاير نيست؛ بلكه دوستان و اطرافيان او نيز بهره ميبرند. زيارت امام حسين (ع) و گريه بر مصائب او از افضل اعمال در اين زمينه است. از جبرئيل تا پيامبر(ص) و امامان بر حسين (ع) گريستند و توبه حضرت آدم(ع)نيز به واسطه گريستن بر حسين (ع) مورد قبول واقع شد. توسلبهحضرتسيدالشهدا،راهميانبربرايتقربالهياست درآيات قرآن داريم«ادعوا تضرعا و خفيه»؛ پروردگارتان را با تضرع و در نهان بخوانيد. دعا روح عبادت و قرآن صاعد است و براي استجابت دعا چه وسيلهاي بهتر از حسين (ع) و اولاد و اصحاب ايشان كه قرآن كريم در سوره مائده ميفرمايد: «و ابتغوا اليه الوسيله» و حسين (ع) از اعظم وسايل و از سهل الوصولترين آنها براي تقرب الهي است و راه ميانبر، توسل به حضرت سيد الشهداء است. قرآن در سوره انفال آيه 29 ميفرمايد: «استجيبوا لله و للرسول اذا دعاكم لما يحييكم»؛ اجابت نماييد خدا و رسول را چون شما را به چيزي فرا خواندند كه سبب حيات شما است.»؛ پيامبر(ص) ما را به گريه اباعبدالله فرا خوانده و فرموده است: «حسين مني و انا من حسين (ع)» و روايات متعددي نيز از ائمه داريم كه گريه بر حسين و شريك شدن در مصائب او، باعث غفران الهي و سبب نزول رحمت الهي است و اين اطاعت از امر پيامبر است. آيه 223 سوره بقره ميفرمايد: «اثر نيكى براى خود، از پيش بفرستيد كه به كار شما آيد»؛ حسين (ع) با شهادت خود كاري كرد كه تا قيامت، اثر آن خواهد بود و هر كسي را كه چنين آرزويي است بايد بداند كه ثمره آن بعد از مرگش نيز باقي خواهند بود و براي او ثواب و رحمت را به ارمغان خواهد آورد. آيه 133 آل عمران ميفرمايد:«و سارعوا إلي مغفرة من ربكم»؛ و سرعت بگيريد به سوي اسباب مغفرت و آمرزش خدايتان كه در ذيل اين آيه نيز آمده است كه گريه بر حسين (ع) اگر براساس معرفت حقيقي باشد باعث آمرزش گناهان، بلكه جميع معاصي خواهد بود و در حقيقت توبهاي است كه به واسطه امام حسين (ع)مورد قبول واقع ميشود. در جاي ديگر خداوند ميفرمايد: «ادعوا تضرعا و خفيه»؛ پروردگارتان را با تضرع و در نهان بخوانيد. دعا روح عبادت و قرآن صاعد است و براي استجابت دعا چه وسيلهاي بهتر از حسين (ع) و اولاد و اصحاب ايشان كه قرآن كريم در سوره مائده ميفرمايد: «و ابتغوا اليه الوسيله» و حسين (ع) از اعظم وسايل و از سهل الوصولترين آنها براي تقرب الهي است و راه ميانبر، توسل به حضرت سيد الشهداء است. در آيه 14 سوره صف داريم: «كونوا انصار الله»؛ از ياوران خدا باشيد. حضرت حسين بن علي(ع)روز عاشورا فرياد زد: «آيا كسي هست كه دين خدا را ياري كند.»، اقامه عزاي او به نحو شايسته و به گونهاي كه او ميخواهد، ياري حسين (ع) است و اقامه كننده، ياور و لبيك گوي حسين بن علي است. در آيه انتهائي سوره انسان آمده است:«فمن شاء التخذ الي ربه سبيلا»؛ اين يك تذكر و يادآورى است، و هر كس بخواهد [با استفاده از آن] راهى به سوى پروردگارش برمىگزيند!، در تفسير اين آيه نيز توجه به مسأله قيام سيد الشهداء شده است كه «سبل اعظم» و «صراط اقوم» امام حسين (ع) است. اين بخشي از آياتي است كه به حضرت سيد الشهداء اشاره دارد. امام حسين(ع)در چند جا قرآن تلاوت كردند؛ يكي در شب عاشورا بود كه حضرت از عمرسعد براي تلاوت قرآن و اقامه نماز مهلت گرفتند. خوب است كه اين براي جوانان حسيني ما فرهنگي شود كه در شب عاشورا به تلاوت بپردازند و مسئولين هيأتها، به اين مطلب به عنوان سنتي حسنه در جلسات و محافل خودشان توجه كنند.» ن:ش منبع: گروه درسي قرآن
نكاتي براي افزايش اعتماد به نفس اعتماد به نفس يك كليد حياتي براي موفقيت در هر قدمي از زندگي است. افراد داراي اعتماد به نفس بالا بيشتر مورد توجه قرار مي گيرند. آنها راحتتر از ديگران به اهداف خود دست پيدا مي كنند. در مقابل افراد با اعتماد به نفس پايين اغلب در پايان كار بازنده هستند. شما هم اگر مي خوهيد زندگي موفقي داشته باشيد بايد اعتماد به نفس خود را بالا ببريد. در اين مقاله نكاتي براي افزايش اعتماد به نفس ارائه مي شود. ــ اعتماد به نفس در افرادي يافت مي شود كه عزت نفس واقعي داشته باشند. آنها ارزش وجودي خود را مي دانند و براساس آن عمل مي كنند. يك راه خوب براي شناخت بهتر ارزش وجودي خود اين است كه هر روز ليستي از توانايي ها و هنرهاي خود تهيه كنيد. آنوقت خود شگفت زده خواهيد شد وقتي مي بينيد چقدر كارهاي مثبت در زندگي وجود دارد كه شما هر روز انجام داده ايد، اما تا به حال به آنها توجهي نداشتيد. هر بار كه به اين ليست نگاه مي كنيد اعتماد به نفس تمام وجودتان را مي لرزاند و نيرويي در شما ايجاد مي كند كه مي خواهد شما را به جلو براند. ــ اهداف خود را شفاف سازيد. اگر لازم است آنها را به اهداف كوچكتر تقسيم كنيد. آنقدر اهداف خود را به اهداف كوچكتر تقسيم كنيد تا بتوانيد آنها را اداره كنيد. هر بار كه به يك هدف كوچك دست مي يابيد خود را تشويق كنيد. اين عمل اعتماد به نفس شما را بالا مي برد و به شما كمك مي كند به اهداف بزرگتر برسيد. ــ يك مرشد شايسته كه بتواند به شما در رسيدن اهدافتان كمك كند بيابيد. بيشتر افراد موفق در زندگي خود مرشد دارند كه قبلاً راهي را كه آنها اكنون طي مي كنند او قبلاً طي كرده است. مرتباً مرشد خود را ببينيد و از او مشورت و پشتيباني بخواهيد. آنوقت خواهيد ديد كه هر روز چيزهاي باارزشي مي آموزيد. ــ با افرادي كه داراي شخصيت مثبت و پشتيبان هستند ارتباط داشته باشيد. به آنها به همان ميزان كه به شما احترام مي كنند شما هم با آنها همچنان رفتار كنيد. از معاشرت با افرادي كه داراي شخصيت منفي هستند و سبب بروز بحران در شما مي شوند پرهيز كنيد. اين افراد سبب فرسايش اعتماد به نفس ارزشمند شما مي شوند. آنها شما را وادار مي كنند قسمت منفي شخصيت خود نگاه كنيد و نه قسمت مثبت آن. بعد از مدتي شما در دنياي منفي و بدگمان آنها احاطه مي شويد. هيچ چيز نمي تواند مخرب تر از اين باشد. از چنين دوستاني در سريعترين زمان ممكن دوري كنيد. ــ به اينكه چگونه به نظر مي رسيد توجه كنيد. از خوب لباس پوشيدن و مرتب بودن لذت ببريد. اين باعث مي شود احساس خوبي داشته باشيد. و ديگران به شما با ديد متفاوتي بنگرند. به خاطر داشته باشيد كه وجود هر انساني خواهان رفاقت و همراهي با افراد باهوش موفق و خوش ظاهر است. شما خيلي زود مي توانيد يك منبع جاذبه باشيد اگر ظاهر مثبت و برازنده اي داشته باشيد. ــ از عدم موفقيت نترسيد. آنها را انگيزه اي براي برداشتن گامهاي بلندتر قرار دهيد و به حركت خود ادامه دهيد. به خود بگوييد كه دفعه بعد موفق خوهيد شد. هيچگاه اجازه ندهيد كه خطاهاي شما باعث درهم شكستن شما شوند. آنها شما را درون پوسته اي نگه مي دارند و اعتماد به نفس شما را ويران مي كند. بهترين كار اين است كه خطاهاي خود را به عنوان يك چيز بي اهميت كوچك شماريد و به يك مبارزه تازه فكر كنيد. البته شما از اشتباهات خود چيز هاي تازه ياد مي گيريد، و در مورد توانايي هاي خود واقع بين باشيد. افرادي كه سعي مي كنند به چيزي بيش از توان خود دست يابند اغلب سقوط مي كنند. شما نبايد اسم اين را اعتماد به نفس بناميد. ــ با ورزش و رژيم خود را سرحال و بدنتان را متناسب نگه داريد. يك فرد سالم و تندرست و قوي فعالتر است و در حرفه خود چيزهاي بيشتري بدست مي آورد. سلامتي بدني همانند اعتماد به نفس سبب درخشش چهره شما مي شود. ــ محدوده وسيعي از علاقه منديها داشته باشيد و علاقه خود را با پيگيري زمينه مورد توجه كه در دنيا چه مي گذرد فعال نگه داريد. افراد زيادي را ملاقات كنيد و با آنها صحبت كنيد. تمام توجه خود را روي كار و مشكلاتتان متمركز نكنيد. توجه خود را به كارها و دلبستگي هاي جديد معطوف كنيد. اين عمل ذهن شما را به خوشي مشغول مي كند و اعتماد به نفس شما را بالا مي برد. ــ بر روي كارهايي كه به خوبي از عهده آن برآييد وقت بگذاريد. احتمالاً شما در گذشته در زمينه هايي تبحر داشته ايد ولي به علت كمبود وقت از آنها غافل شده ايد. دوباره به آن فعاليتها باز گرديد و خواهيد ديد كه اعتماد به نفس شما افزايش مي يابد. اين نكات را در زندگي خود صادقانه بكار ببريد و تفاوت آن را در زندگي بيابيد.
چگونه اعتماد به نفس را در خود تقويت کنيم ؟ اصل اول - گذشته را بپذيريد وآ ينده را دگرگون کنيد شما بايد بدانيد که گذشته را نمي توان تغييرداداما آينده هنوز آفريده نشده است . آينده چيزي نيست جز انديشه هاي شما وکوشش براي افريدن انها . منظور ما اين است که در بند گذ شته نباشيد نه اينکه از تجربيات ، خطاها وشکستهاي گذشته درس نگيريد .پس بايد عاقلانه به گذشته نگاه کرد و اند يشه و وقت خود را صرف چيزي کنيم که توان آفريدن ودگرگون ساختن آن را داريم . اصل دوم - درباره اهدافتان با خود گفتگو کنيد . اهداف را به صورت جملا تي مشخص در اوريد وبه خود بگوييد ان هم به صورت جملات مثبت . اهداف بايد واقعي ومعقول باشند نه بلند پروازانه که دسترسي به انها ممکن نباشد ونه پيش پا افتاده که ارزش کوشيدن را نداشته باشند . اهداف معقولي براي هرساعت ، روز ، هفته وماه وضع کنيد . موفقيت در اهداف کوتاه شما را براي دست يافتن به اهداف بلند مدت تشويق مي کند و انگيزه تلاش را در شما بيدار مي سازد . همواره اهداف را ياداور شويد تا بخشي از ضمير ناخوداگاه شما گردد. اصل سوم - تصميم گرفتن را تمرين کنيد . روانشناسان نشان داده اند که کودکاني که در سالهاي اوليه زندگي خود تشويق شده اند تا براي خود تصميم بگيرند از ديگر کودکاني که اين موقعييت را نداشته اند در اعتماد به نفس رتبه بالاتري کسب کرده اند .تمرين تصميم گيري به شما کمک مي کند تا نسبت به قدرت قضاوت خود اطمينان بيشتري به دست اوريد ودرنتيجه اعتماد به نفس کامل تري کسب نماييد . مهم تصميم گيري است . يادتان باشد که : قضاوت درست نتيجه تجربه است وتجربه خود نتيجه چندين قضاوت نادرست . بنابراين از هرفرصتي براي تصميم گيري استفاده کنيد واين نيرو را در خود پرورش دهيد . تصميم گيري مستلزم خطر پذيري واحساس مسئوليت است اصل چهارم - نتايجي را که مي خواهيد مجسم کنيد . تصوير روشني را از آنچه مي خواهيد به دست اوريد ، داشته باشيد اين کار باعث مي شود تا انرژي خودرا بران هدف متمرکز کنيد . اين برخورد تصويري باهمه آرمان ها و اهداف براي شما مفيد است وياري تان مي دهد تا کم کم زمينه هاي -دست يابي به انها را فراهم سازيد . اگر مي خواهيد از شر خصلتي رها شويد خودر ا در حالتي تصور کنيد که از آن خصلت هيچ اثري در شما نيست . همين تصوير وتکرار آن و انجام دادن تمرينهاي اصلاحي به شما کمک مي کند تا از آن خصلت نا خوشايند رها شويد . اين کار خيال پردازي ، بي خاصيت نيست بلکه واقعيت روانشناختي پذيرفته شده اي است که به بسياري کسا ن ياري رسانده است . اصل پنجم - دربرخي زمينه ها متخصص شويد . آگاهي عمومي لازمه زندگي فردي واجتماعي است اما کافي نيست . براي پيشرفت در زندگي فردي وحرفه اي شما بايد در زمينه هايي متخصص ومنحصر به فرد باشيد . همين نکته که شما چيزي مي دانيد وديگران نمي دانند به شما اعتماد به نفس مي دهد . بايد اموزش مداوم را به عنوان يک اصل در زندگي خويش بپذيريد
اعتماد به نفس چیست و چگونه افزایش می یابد؟ اعتماد به نفس ، عبارت است از احساس اطمینان نسبت به خود. به عبارت دیگر ، اعتماد به نفس یک فرد به نحوه ی احساس اودرباره ی (( من )) خویش بستگی دارد .شما در مورد خودتان چگونه فکر می کنید ؟ آیا نظر مساعدی نسبت به خودتان دارید و به خودتان احترام می گذاریم ؟ اگرپاسخ شما به سوالات اخیر مثبت باشد ، در این صورت می توان گفت که شما از یک من قوی و ایده آل ، برخوردار هستید ، اما اگرشما نظر مساعدی نسبت به خودتان نداشته باشید و برای خودتان احترام قایل نشوید ، می تون گفت که شما دارای من ضعیفی هستید .مع الو صف ، باید گفت که نظر فرد نسبت به خودش در موقعیتهای مختلف زندگی یکسان نیست و ممکن است که او دریک موقعیت خودش را خوب و قوی بپندارد ، ولی در موقعیت دیگری خود پنداری ضعیفی داشته باشد . اما ، چیزی که تاسف آور است ، این است که اغلب ما ، معمولا” بیشتر به جنبه های ضعیف خودمان اهمیت می دهیم و تمام توجه امان را بر روی نکته ضعفهایمان متمرکز می کنیم نه بر وی امتیاز اتمان . پس ، چاره کار چیست ؟ نخستین قدم شما برای تقویت و بالا بردن اعتماد به نفستان ،درک و فهم این حقیقت باید باشد که اعتماد به نفس ، در واقع همان نظر و عقیده ای است که شما راجع به خودتان دارید. آگاهی از این امر منجر به این خواهد شد که در تقویت اعتماد به نفستان در مسیر صحیحی گام بردارید . در مرحله’ بعدی ، باید از خودتان بپرسید که چرا در برخی از جنبه های زندگی دارای اعتماد به نفس کافی نیستند ؟ یک دلیل آن ، شاید مورد مقایسه قرار دادن خودتان با افراد دیگر باشد . به این ترتیب ، اگر در این مقایسه شما خودتان را کمتر از دیگران بدانید، مسلما” خود پنداریتان رو به نقصان خواهد نهاد. به طور کلی ، هنگامی که شما خودتان را با فرد دیگری مقایسه می کنید ، این فرد ، چه یک هنرمند باشد ، و چه یک ورزشکار ، یک وکیل ، یک پزشک ، یک تاجر ، و یک دانشجو ، اگر آن فرد را در برخی خصوصیتها بهتر از خودتان بدانید ، خود پنداری شما تضعیف خواهد گشت . اما ، جهت مقابله با این وضعیت و جهت این که خود پنداری صحیح و مناسبی از خود داشته باشید ، بهترین شیوه نگریستن به سایر افراد، داشتن یک نگرش کلی است – نگرشی که در آن ، همه’ انسان ها با هم برابر در نظر گرفته می شوند . به عبارت بهتر ، به هنگام مقایسه خود با دیگران باید به این نکته توجه داشته باشید که هر انسانی دارای منابع مختلفی است . هیچ کس یک مرد یا یک زن نیست . بلکه پیش از هر چیز دیگری همه یک انسان هستید . شما با یک اسب برابر نیستید ، زیرا یک اسب بسیار قوی تر از شماست .، اما شما در مورد قدرت خودتان نسبت به آن اسب ، هیچ نقصی در خودتان احساس نمی کنید . سرعت یک سگ بسیار سریعتر و هیکل یک فیل ، بسیار تنومندتر از شماست اما شما در این گونه موارد نیز هیچگونه کمبودی در خودتان احساس نخواهید کرد ، زیرا این حیوانات خارج از دایره ی تعمیم شما به عنوان یک انسان ، قرار دارد . برخی از ما ، افراد دیگر را دارای خصلتهایی می بینیم که خود فاقد آن ها هستیم و لذا در خودمان احساس کمبود می کنیم . این احساس کمبود و عدم کفایت – حتی اگر در مورد یک جنبه’ جزئی و کوچک باشد – سریعا” در سرتاسر وجود و در کلیت خود پنداری ما ، گسترش می یابد . ولی اگر ما همه ی مردم را به چشم یک انسان بنگیرم ، در آن صورت ، دیگر همه کس با هم برابر خواهند بود . بلند و کوتاه ، ثروتمند و فقیر ، دانا و نادان ، چاق و لاغر و . . . همگی بی معنا هستند . ما به عنوان یک انسان همگی یکی هستیم و تفاوت و رقابتی بین ما وجود ندارد . بنابراین ، از آن جا که رقابت بین انسانها بی معناست ، ما نه می توانیم موقعیت خودمان را به عنوان یک انسان بالاتر ببریم و نه می توانیم آن را پایینتر آوریم . ما همیشه یک انسان بوده ایم ، هستیم و خواهیم بود و این یک واقعیت انکار ناپذیر است . اگر ما دیگران را به عنوان یک انسان بنگریم ، متوجه خواهیم شد که هر انسانی در روی زمین ، توانایی انجام کارهایی را دارد که ما نداریم . از طرف دیگر ، ما هم می توانیم کارهایی انجام دهیم که دیگران نمی توانند ، اما این امتیازات ، ما را از دیگران کوچکتر یا بزرگتر نمی سازد ، بلکه فقط باعث تفاوتهایی بین ما و دیگران در برخی از زمینه های خاص زندگی می گردد . بنابراین ، اگر کسی خصلتی داشته باشد که ما نداشته باشیم ، و این مسئله ممکن است از نظر آن کس نوعی برتری به حساب آید ، ولی از نظر ما ، آن خصلت ، تنها تفاوت ساده ای بین ما و او خواهد بود . بر دو درخت نظری اندازید . یکی از این درختان ، ماموت تنومندی با عمری بیش از هزار سال است ، آن دیگری ، درخت کاج کوچکی است که در بیشه زارها روئیده است . آیا از نظر شما ، درخت ماموت تنومند از درخت کوچک کاج برتر است ؟ مسلما” این طور نیست . از نظر شما ، آنها هردو فقط یک درخت هستند ، یکی کوچک و یکی بزرگ . به این ترتیب ، زمانی هم که بر دو نفر انسان می نگرید ، چه یکی از آنها استعداد بیشتری نسبت به دیگران داشته باشد ، چه نه ، آنچه که شما خواید دید فقط دو نفر آدم خواهد بود ، نه بیشتر و نه کمتر . اگر شما موفق شوید که عملا” مردم دیگر را در شکل واقعی خودشان ، بدون اصرار در برتر دانستن یکی بر دیگری و رقابت بین آنها ، ببینید ، در آن صورت می توان گفت که شما به درجه’ بالایی از اعتماد به نفس دست یافته اید و خودتان را آنچه که هستید – یعنی به یک انسان- می بینید . هرکس دارای امتیازی نسبت به دیگران است ، شما دارای چه توانائی هستید که دیگران ندارند ؟ مسلما” شما می توانید کارهایی انجا دهید که افراد دور و برتان قادر انجام آن کارها نیستند . آیا داشتن این توانائیها ، شما را برتر از دیگران می سازد ؟ یا این که فقط به این معناست که شما می توانید کاری را بهتر از برخی از افراد دیگر ، انجام دهید ؟ اگر در زندگی شما ، شخصی وجود داشته باشد که که شما با نگاهی از پایین به بالا ، او را برتر از خودتان می پرداند در این صورت لازم است که برروی اعتماد به نفستان اندکی کار کنید . از طرف دیگر،اگر در زندگی شما کس دیگری وجود داشته باشد که شما با نگاهی از بالا به پایین ، او را کمتر از خودتان می پندارید ، باز هم لازم است به تقویت اعتماد به نفستان مشغول شوید . اما اگر شما همه’ انسانها را – چه آنهایی را که قبلا” برترین برترینها و چه آنهایی را که کم ترین کمترینها هستید – با خودتان برابر بدانید ، در این صورت می توان گفت که سطح اعتماد به نفس شما خوب و طبیعی است . شما ، در صورتی از اعتماد به نفس بالایی برخوردار خواهید شد که در رقابت دائم با تنها چیزی که احساس رقابت را در شما تحریک می کند – یعنی خودتان – قرار داشته باشید . در این صورت ، زندگی از نظر شما چیزی همانند یک بازی جلوه گر خواهد شد – یعنی ، موقعیتهای دشوار زندگی را در حکم قوانین یک بازی در نظر خواهید گرفت. (ماجرای مارتین نمونه ی خوبی از قضیه ی ((رقابت با خود)) است . مارتین که در یک مغازه ی موکت بری مشغول به کار بود . مشکل او این بود که دائما” سعی کرد در کار خودش سریعتر و بهتر از دیگران باشد ، اما هرگز موفق به این کار نشده بود . بعد از مدتی ، مارتین تصمیم گرفت که فقط با خودش به رقابت بپردازد .، به همین منظور ، او برای اولین بار در طول زندگی اش یک زما سنج و دفترچه یاد داشتی را با خودش به یک مجتمع ساختمانی برد که قرار بود اتاقهای آپارتمانهای آنجا را موکت کند . با شروع کار ، مارتین با استفاده از زمان سنج ، مدت زمانی را که صرف موکت کردن اتاقها می کرد ، اندازه گرفت و در دفترچه یادداشت کرد . در روز اول ، موکت کردن اتاق خواب یکساعت ، هال دو ساعت اتاق پذیرایی یک ساعت و ده دقیقه ، و راه پله ها دو ساعت ساعت ونیم ، طول کشید . روز بعد که مارتین برای موکت کردن کردن خانه ی دیگری از خانه های همان مجتمع مراجعه کرد ، بیش از هر زمان دیگری برای شروع کارش اشتیاق داشت . به همین دلیل ، او دفترچه و زمان سنج را از جیبش بیرون آورد و خیلی زود ، آماده ی کار شد . هدف او این بود که کارش را خیلی سریعتر از روز قبل انجام دهد . پس از شروع به کار ، بدون آن که مارتین متوجه باشد ، زمان به سرعت سپری شد و او موفق شد که در مجموع ، نیم ساعت زودتر از دفعه قبل کارش را به پایان ببرد . بعد از آن روز ، مارتین برای دست یابی به رکوردی بهتر ، هر روز بر سرعت کارش افزود و با این رویه ای که در پیش گرفت طولی نکشید که او در مغازه ای که مشغول به کار بود ، به سریعترین موکت بر تبدیل شد . در مرحله ی بعد ، مارتین کیفیت کارش را تا آن جا که ممکن بود بالا برد ، به صورتی که در کار او و فاصله و خط بین موکتها از نگاه بیننده اصلا” به نظر نمی آمد و موکتها تمام حاشیه ی دیوارها را کاملا” می پوشاندند و زیبایی کار را بیشتر می کردند . بعد از این مرحله ، مارتین که دیگر معروفترین موکت بر منطقه شده بود ، لازم دید که به عنوان یک هدف مهم ، مغازه مستقلی برای خودش باز کند ، بنابراین ، شروع به پس انداز کردن درآمدهایش کرد . مارتین مصمم بود که به بازی رقابت با خودش ادامه دهد ، لذا ، هر زمانی که پولی گیرش می آمد ، با خودش عهد می کرد که هفته ی بعد ، دو برابر آن را کسب کند . این گونه بود که مارتین در عرض دو سال توانست بزرگترین مغازه’ موکت بری شهرشان را بخرد و لازم به گفتن نیست که همراه با موفقیت او در کارش ، اعتماد به نفس او نیز دو چندان شد . و این نبود مگر در نتیجه رقا بت با خود . هر زمان که کسی هدفی برای خودش تعیین می کند ، با دست یافتن به آن هدف ،خود پنداری او تقویت می شود، این امر چه در مورد اهداف بلند مدت ، چه میان مدت و چه کوتاه مدت ، صادق است . اهدافی که توام با (( رقابت با خود )) هستند ، بسیار سهل الوصولند ، چرا که به هنگام رقابت با خود ، تمام کوشش ما صرف این می شود که کاری را بهتر یا سریعتر از دفعات قبل انجام دهیم ، به این ترتیب ، رسیدن به هدفی و تکمیل کاری ، باعث احساس رضایت و تقویت (( من )) ما می شود . شما هم می توانید همانند مارتین ، تمام کارهایتان را با استفاده از یک زمان سنج با سرعت بیشتری نسبت به دفعات قبل به انجام برسانید . همچنین ، می توانید معیارهایی از قبیل افزایش میزان سطح ریلاکس بدنتان ، افزایش تعداد کارهای خیر خواهانه ای که هر هفته انجام می دهید ، و افزایش تعداد اهدافی که در یک زمان معینی به آنها دست می یابید را به عنوان انگیزه هایی برای (( رقابت با خودتان )) در نظر بگیرید . آنچه که لازم است در انجام کاری آنگونه باشید ، این است که تمام سعی و تلاش خود را به کار ببرید . اگر چه ممکن است شما با تلاشی که می کنید روزی به یک برسید و روز دیگری به ده ، نباید نگران نباشید ، زیرا اصولا” ساخت انسان چنین است که تحت تاثیر نوسانات ریتمهای گوناگونی قرار دارد ( اصل ریتم ) . بنابراین ، زمانی که شما با وجود تمام تلاشی که می کنید ، نمی توانید به نتایج مطلوبی دست یابید ، نباید احساس گناه بکنید ، زیرا شما هر چه در توان داشته اید ، به کار برده اید. گذشته از آن ، شما همیشه تحت تاثیر نیروهایی قرار دارید که کنترل این نیروها از اختیار شما خارج است (که ما در اصطلاح کلی این نیروها را خواست خدا ، قضا و قدر ، قسمت و … می نامیم ). در واقع ، شما فقط توان کنترل بازخوردها ، نگرشها ، عواطف و احساسات خودتان را دارید ، نه بیشتر. هیچ چیز در دنیا به اندازه ی احساس برنده بودن نمی تواند اعتماد به نفس انسانها را تقویت کند . اگر شما در موقعیتی برنده باشید، اعتماد به نفستان تقویت خواهد شد. اگر شما در انجام کاری بهتر از دفعات قبل عمل کنید ، در این صورت احساس برنده بودن خواهید کرد. بنابر آنچه گفته شد ، اولین قدم شما برای تقویت اعتماد به نفستان ، عبارت خواهد بود از انتخاب زمینه ای در زندگی که در آن خوب عمل می کنید اما قصد دارید بهتر عمل کنید. اکنون ، جهت رقابت با خودتان برای پیشبرد فعالیت مورد نظر ، این پیشرفت را برای خودتان یک هدف قرار دهید.قبل از همه ، مشخص سازید که وضعیت کنکونی شما نسبت به آن فعالیت چگونه است و چگونه می توانید این وضعیت را بهتر کنید . آیا می خواهید کمیت را افزایش دهید؟ آیا می خواهید سرعت را بالا ببرید؟ آیا به فکر پیشرفت در کیفیت زندگی و کارتان هستید؟؟؟ سرانجام ، برای رسیدن به اهدافتان ، برنامه های عملی تدارک ببینید. به این منظور ، همیشه تصویر رسیدن به اهدافتان را در ذهنتان داشته باشید و با تمسک به این تصویر ، تا زمان رسیدن به آن اهداف ، در این مسیر گام بردارید . به این ترتیب ، شما با پرداختن به رقابت با خودتان ، پس از کسب موفقیت در این رقابت ، قادر خواهید شد موفق شدن و برنده بودن را برای خودتان ، تبدیل به عادت کنید که نتیجه ی آن چیزی نخواهد بود ، مگر افزایش اعتماد به نفس در شما. منبع: تبیان نكته هایی درباره ی اعتماد به نفس 1- همه چیز از شما شروع می شود. ارزش و احترام خود را بدانید و به وجود خود افتخار كنید. 2- هر فردی جدا از ظاهر و موجودیت واقعی اش ، از توانایی های بالقوه و استعدادهای نهانی فراوانی برخوردار است كه با برخورداری از اعتماد به نفس می تواند آنها را بارور و شكوفا سازد . 3- شما می توانید به انسانی كامل و واقعی تبدیل شوید ، فقط باید به خود كمك كنید تا استعدادهای نهانی خود را از قوه به فعل در آورید. 4- سعی نكنید پیوستگی شما به دیگران موجب تقلید كوركورانه شما از آنها بشود و استقلال و اعتماد به نفس خود را از دست بدهید . 5-انسان همان است كه خود باور می كند . 6- بزرگ ترین و حیاتی ترین ویژگی یك انسان ، اعتماد به نفس است . 7- از این نكته آگاه باشید كه برخورداری از اعتماد به نفس، تمامی نقص های جسمانی را جبران می كند. 8- سعادت و آسایشِ هر كس در اختیار خود اوست. از قبول مسئولیت نهراسید، پذیرش مسئولیت نشانه شخصیت شماست. 9- اظهارنظركردن و سخن گفتن درجمع مانند ویتامینی است كه در ساختمان اعتماد به نفس شما نقش حیاتی ایفا می كند. 10- بهترین دستور زندگی این است كه انسان اعتماد به نفس داشته باشد و در پرتو سعی و جدیت به مقام و منزلتی برسد. 11- تمام وعده و وعیدهای دنیا فریبی بیش نیست و بهترین دستور زندگانی این است كه اعتماد به نفس داشته باشی و در پرتو سعی و مجاهدت خود به مقامی برسی. 12- كسی كه به خود اطمینان دارد به تعریف كسی احتیاج ندارد. 13- هیچ چیز بیش از نیروی درونی و بیش از اعتماد به نفس ، شخص را قوی و نیرومند نگه نمی دارد. وقتی كه این قوت باطنی متزلزل شود، یك باره قوای بدنی شخص فرو می ریزد و او را از پای در می آورد. 14- اعتماد به نفس شرط موفقیت است. با اعتماد به نفس به جنگ مشكلات بروید 1. تسلط بر نفس از فرمانروایی بر نفوس مشكل تر است. 2. اگر برای تغییر زندگی خود مصمم هستید، برای تغییر محیط خود نیز مصمم شوید. 3. اجازه ندهید كه دیگران با اعمالشان اعتماد به نفس را از شما بگیرند. 4. راز پیروزی انسان داشتن اعتماد به نفس است. 5. شكست همان شكست خوردن نیست، شكست كاری صورت ندادن است. 6. اگر شما جزو افرادی هستید كه از برخورد نگاه می هراسید به این معناست كه یا ریگی به كفش دارید یا اعتماد به نفستان متزلزل شده است. 7.اگر با اطمینان زندگی كنید ، اعتماد به خود و اعتماد به دیگران را می آموزید. 8. با اعتماد به نفس انتظار وقوع چیزی را داشته باشید تا در جهان پیرامونتان امكان وقوع پیدا كند. 9. ذهن ناخودآگاه شما با توجه به این كه چگونه آن را برنامه ریزی كنید می تواند شما را به پیش ببرد و یا از پیشرفت باز دارد. 10. معیار ایمان به خود، توانایی استقامت در برابرسختی ها، شكست ها و ناامیدی هاست. 11. پیش فرض های نادرست ریشه شكست ها هستند . شهامت محك زدن پیش فرض های خود را داشته باشید. 12. هرگز خودتان را دست كم نگیرید. وقتی كس دیگری ازعهده كاری برآمده باشد، به احتمال زیاد شما هم می توانید از عهده آن برآیید. 13. نام شما زیباترین صوت در زندگی شماست . آن را با غرور بر زبان آورید. 14. رمز اعتماد به نفس و شناخت صحیح ، عملكرد عالی است. 15. برای كسب اعتماد به نفس و احترام به خود، توانایی شما در به دست آوردن استقلال مالی ضروری است. به خود تلقین كنید كه اعتماد به نفس دارید 1. هنگامی احساس می كنید زندگی تان معنی دارد كه بدانید در دنیا نقش مؤثری ایفا می كنید. 2. رابطه پشتكار با شخصیت انسان مثل رابطه كربن با فولاد است. 3. زندگی زنجیره ای از مشكلات است. پرسش اصلی این است كه شما چگونه با مشكلات برخورد می كنید؟ 4. شما می توانید هر قابلیتی را كه برای رسیدن به هدف های مورد نظرتان به آن نیاز دارید به دست آورید. 5. استعداد و توانایی شما بیش از آن است كه بتوانید در طول عمر خود تمام آن را به كار بگیرید. 6. خواسته های شما تنها محدود كننده توانایی های شماست. 7. نیروهایی در دورن شماست كه اگر قادر به كشف ، و استفاده از آن باشید می تواند شما را به جایی برساند كه همیشه آرزویش را داشته اید. 8. اگر شدیداً خواهان چیزی باشید، اعتماد به نفس و توانایی غلبه بر موانع موجود را پیدا خواهید كرد. 9. برای این كه انسان مفیدی باقی بمانید و اعتماد به نفس خود را از دست ندهید ، هرگزهدف های خود را از نظر دور ندارید. 10. اگر می توانید چیزی را تصور كنید ، قادر به انجام آن نیز هستید. محدودیت ها فقط در درون شما وجود دارند. 11. عادت انسان های موفق این است كه در همه كارهایشان قاطعیت دارند. 12. هیچ عیبی ندارد كه انسان اشتباه كند. درس گرفتن از اشتباهات است كه ما را می سازد. 13. قانون علت و معلول قانون بی چون و چرایی است كه سرنوشت بشر را تعیین می كند. 14. تاریخ بشر حكایت انسان های معمولی است كه بر ترس خود چیره شده و كارهای فوق العاده ای انجام داده اند. 15. مرتباً برای خود استانداردهای بالاتری تعیین كنید و مطمئن باشید كه می توانید به آنها دست پیدا كنید با اعتماد به نفس می توانید بر سرنوشت خود حاكم شوید 1. كسب آمادگی برای دور شدن از شرایط نامساعد به منظور پیشگیری از شكست ها باعث ایجاد اعتماد به نفس می شود. 2. اگر مایل نیستید در كار فعلی تان بهترین باشید، احتمالاً این كار مناسب شما نیست. 3. اعتماد به نفس بالا ناشی از این احساس است كه بر سرنوشت خود حاكم هستید. 4. یاد بگیرید كه برای رسیدن به علائق حقیقی خود تلاش كنید. این كار باعث می شود كه احساس بسیار خوبی داشته باشید. 5. حوزه ای را كه از كار كردن در آن لذت می برید مشخص كنید و سپس تمام وقت و توانی را كه در اختیار دارید صرف آن كنید. 6. لازمه اعتماد به نفس این است كه شهامتش را داشته باشید كه به روش خودتان زندگی كنید. 7. آماده باشید كه خود را هر سال از نو بسازید. مجسم كنید كه می توانید بدون هیچ زحمت و محدودیتی بارها از نو شروع كنید. 8. نقاط ضعف هر كسی بسیار بیشتر از نقاط قوت اوست . همیشه روی نقاط قوت خود تمركز كنید. 9. توجه خود را روی مهمترین چیز متمركز كنید و تا انجام كامل آن دست از كار نكشید. 10. افكارتان را روی كاغذ بیاورید . كارها را اولویت بندی كنید و همیشه از مهم ترین آنها شروع كنید. 11. اعتماد به نفس هنگامی به دست می آید كه شما با حداكثر توانایی و كارایی تان كار كنید. 12. هر چه كارهای مهم بیشتری را به پایان برسانید بیشتر احساس می كنید كه فرد قدرتمند و مثبتی هستید. 13. به هنگام آشفتگی و تحولات سریع، مرتباً خود را با در نظر گرفتن شرایط جدید ارزیابی كنید. 14. مدام برای خود هدف های جدید و استانداردهای بالاتری در نظر بگیرید و هرگز قانع نباشید. 15. شما می توانید هر كاری را به انجام برسانید به شرط آن كه شدیداً مایل به انجام آن باشید و آماده باشید كه به مدت لازم و به اندازه كافی روی آن كار كنید. اگر بخواهید می توانید اعتماد به نفس داشته باشید 1. انسان های دارای اعتماد به نفس تمایل به ریسك كردن دارند و كسانی كه ریسك می كنند اعتماد به نفس را در خود تقویت می كنند. 2. تمركز كامل در راستای تحقق رؤیاهایتان شور و شوق شما را افزایش می دهد و اعتماد به نفستان را بالا می برد. 3. نگویید كه ای كاش زندگی بهتر از این بود. بخواهید كه خودتان بهتر از این باشید. 4. اعتماد به نفس شما با این مطلب كه تا چه حد احساس می كنید در تحول دنیای پیرامون خود مؤثرید رابطه مستقیم دارد. 5. هر وقت به كسی لطفی می كنید اعتماد به نفس و عزت نفس شما به همان اندازه افزایش می یابد. 6. حركاتتان باید نشان دهنده اعتماد به نفستان باشد. راست بایستید، سرتان را بالا نگه دارید و سرحال و شاد راه بروید. خواهید دید كه احساس وعملكرد بهتری خواهید داشت. 7. كاری كنید كه دیگران احساس كنند انسان های ارزشمندی هستند. هر چه بیشتر در دیگران احساس ارزشمند بودن ایجاد كنید خودتان هم بیشتر این احساس را پیدا می كنید. 8. با دیگران با ملاحظه ، ادب و متانت رفتار كنید تا ببینید كه اعتماد به نفستان چطور بالا می رود. 9. هر عمل یا حرفی از جانب شما كه باعث بالا رفتن اعتماد به نفس در دیگران می شود ، اعتماد به نفس خودتان را نیز بالا می برد. 10. افرادی كه در اطراف خود جمع می كنید بیش از هر عامل دیگری اعتماد به نفس شما را تعیین می كنند. 11. احساس تعهد كامل در روابطتان با دیگران اعتماد به نفس و عزت نفس را در شما به وجود می آورد. 12. پذیرش تمام عیار خود به عنوان یك انسان ارزشمند از عوامل حقیقی ایجاد اعتماد به نفس است. 13. توانایی شما در ترغیب و تأثیر گذاری بر دیگران ، تعیین كننده كیفیت زندگی و میزان اعتماد به نفس شماست. 14. هر چه بیشتر بتوانید بر دیگران تأثیر بگذارید آرامش و اعتماد به نفس بیشتری خواهید یافت. 15. یادگیری صحبت كردن در جمع ، اعتماد به نفس شما را به میزان بسیار زیادی افزایش می دهد گونه اعتماد به نفس بالایی داشته باشیم ؟ 1. تفكر مثبت داشته باشید. هر چه خوشبین تر باشید اعتماد به نفس بیشتری خواهید داشت. 2. در زندگی هر چه اعتماد به نفس بیشتری داشته باشید بیشتر افراد و موقعیت هایی را كه می توانند به شما كمك كنند تا به هدفهایتان برسید به سوی خود جذب خواهید كرد. 3. برای ایجاد اعتماد به نفسِ بیشتر، مدام با خودتان تكرار كنید: " خوشبختم ، سالمم و حال خوشی دارم." 4. تمركز كامل برروی هدف اصلی ، در شما احساس قدرت ، اراده و استقلال ایجاد می كند. 5. تكلیفتان را با خودتان روشن كنید. این كه دقیقاً بدانید چه می خواهید اعتماد به نفس شما را بی اندازه افزایش می دهد. 6. تردیدها را كنار بگذارید. خود را كاملاً متعهد سازید كه زندگی ای را آغاز كنید كه برای آن ساخته شده اید. 7. این كه اعتقاداتتان چقدر عمیق است و تا چه حد به تعهدات خود پایبند هستید قدرت شخصیت شما را نشان می دهد. 8. احساس اعتماد به نفس و داشتن اقتدار فردی ناشی از رویارویی با مشكلات و غلبه بر آنهاست. 9. زیر بنای اعتماد به نفس در هر زمینه ای تهیه مقدمات و آمادگی است. 10. در هر زمینه ای هر چه بیشتر یاد بگیرید و دانش خود را بالا ببرید اعتماد به نفستان نیز بیشتر می شود. 11. تمرین و تكرار زیاد در هر زمینه ای برگ برنده را به دست شما می دهد. 12. شما می توانید به گونه ای باشید، چیزهایی داشته باشید و از عهده كارهایی برآیید كه هرگز خواب آن را هم ندیده اید. این توانایی درست در همین لحظه در درون شما وجود دارد. 13. ویژگی مشترك و منحصر به فرد زنان و مردانی كه كارهای بزرگ انجام می دهند داشتن این احساس است كه انجام كاری بزرگ جزئی از سرنوشتشان است. 14. برتری حاصل از تسلط كامل در كار، زیربنای اعتماد به نفس و عزت نفس پایدار است. 15. آنچه توانایی های بالقوه شما را در جهان خارج محدود می كند دو چیز است: باورهای شما و این كه تا چه حد به توانایی خود در انجام كارها اطمینان دارید
اعتماد به نفس از منظر قرآن و سنت ________________________________________ آیا تا به حال اتفاق افتاده کاری را که بلد هستی از ترس اینکه خراب کنی انجام ندهی، یا سخنی را که کاملا به آن اعتقاد داری از ترس اینکه مبادا مورد تمسخردیگران واقع شوی نگویی. کلید تمامی این مشکلات شاید در اعتماد به نفس نهفته باشد. چگونه به نفسم اعتماد پیدا کنم ؟ این چند خط به صورت خیلی مختصر اعتماد به نفس را از منظر قرآن و سنت مورد بررسی قرار می دهد و شاید یکی از مهمترین موضوعاتی که در این زمینه مطرح باشد احساس اطمینان و برتری شخص مؤمن نسبت به انسانهای مشرک و بی دین است که در این مقاله گنجانده شده و امید است که مورد استفاده قرار بگیرد. اعتماد به نفس از منظر قرآن و سنت: یکی از مهمترین مواهبی که خداوند متعال به انسان ارزانی داشته اعتماد به نفس می باشد. اعتماد به نفس در واقع نیرویی است که شخص را در استفاده بهینه از قابلیت ها و توانمندیهای خویش جهت رسیدن به اهدافی که در نظر دارد یاری می کند. انسانی که اعتماد به نفس ندارد نمی تواند آنطور که باید از استعدادهای خویش بهره جوید و در زندگی دچار افسردگی ، سرخوردگی و شکست خواهد شد. یکی از عوامل مهم جهت نیل به این مهم شناخت انسان نسبت به ارزش وجودی خویش ، استعدادها و توانمندیهایش می باشد و چه زیباست اگر این شناخت را از خالق خویش بجوید آنگاه که خداوند در قرآن می فرماید : من از روح خویش در انسان دمیدم و همچنین آنگاه که به فرشتگان فرمان سجده بر آدم را می دهد و آنگاه که انسان را جانشین خویش در زمین قرار می دهد. انسان مسلمان با تفکر و تدبر در این آیات به خوبی درمی یابد که چه جایگاهی نزد خالق و پروردگار و چه مقامی در میان سایر مخلوقات بی شمار الهی دارد و به الطاف خداوندی پی برده و می داند که خداوند چقدر او را دوست دارد پس او نیز قلبش را لبریز از محبت به خداوند می کند و این رابطه صمیمی و ناگسستنی به او نیرویی می بخشد که از هیچ کس جز خداوند نهراسد و به این یقین می رسد که یاور و پشتیبانی بس عظیم دارد که در تمامی امور می تواند به او تکیه کرده و از عهده هر کاری اگر چه سخت و بزرگ به نظر برسد برآید و در یک جمله ا«عتماد به نفس، برگرفته شده از اعتماد به رب و خالق می باشد، بر خلاف دیدگاه مادی که انسان را محور هرچیز قرار داده و او را یکه تاز عالم هستی قلمداد می کند.» از منظری دیگر خداوند شخص مؤمن را مورد خطاب قرار داده و می فرماید: ( ولا تهنوا و لا تحزنوا و أنتم الأعلون إن کنتم مؤمنین) .آل عمران: ۱۳۹- « و سست و محزون نشوید که اگر مؤمن باشید ، غالب و برتر خواهید بود.» این برتری نه به خاطر نژاد و رنگ و قوم شما است بلکه به خاطر راهی است که به درستی انتخاب کرده و برگزیده اید ، آن راهی که چه بسا اندیشمندان و متفکران بسیاری از یافتن آن عاجز مانده اند، راهی که از نظر تکیه گاه و خاستگاه برتر است و آن راه، راه هدایت پروردگار است که هیچ کجی و انحرافی در آن نیست و نهایتش به سوی خوشبختی است. همچنین در آیه دیگر می فرماید: (لا یغرنک تقلب الذین کفروا فی البلاد متاع قلیل ثم مأوئهم جهنم و بئس المهاد) آیه ۱۹۸ آل عمران- « رفت و آمد پیروزمندانه کافران تو را فریفته نسازد . این متاع ناچیز و اندکی است و سرانجام جایگاهشان دوزخ خواهد بود و چه جای بدی است که برایشان تدارک دیده شده ااست.» سید قطب (رحمه الله) در توضیح این آیه می گوید: « عقاید و بینشها وارزشها و اوضاعی برجامعه حکم می رانند که تماما با عقیده و بینش و ارزشها و موازین انسان مؤمن مغایرت دارند اما او همواره احساس می کند که برتر و بالاتر است و اینها همه در مرتبه مادون او قرار دارند و با احساس کرامت و عزت از بالا به آنها نظر می اندازد و حتی آنها را بادیده مهر و عطوفت می نگرد و دلش می خواهد که آنهارا نیز به خیری که با خود دارد هدایت نماید و به همان افقی که خودش در آن زندگی می کند رفعت بخشد.» پس کاملا واضح و آشکار می شود که شخص مسلمان هنگامی که به این حقایق دست یافت و ارزش وجودی خویش را شناخت از سرخودرگی و خود کم بینی رهایی یافته و می تواند ازاستعدادها و توانمندی های خویش به بهترین وجه استفاده نماید و شخصی باشد برخوردار از اعتماد به نفس قوی و استوار. ازدیدگاه سنت نیز اگر بنگریم پی خواهیم برد که رسول خدا افرادی را تربیت نمود که با وجود قدرت و امکانات اندک آن زمان ولی با ایمان به خدا و اعتماد به نفس توانستند دو امپراطوری بزرگ ایران و روم را به زانو درآورند . چنانچه « سعدبن ابی وقاص قبل از شروع جنگ قادسیه ، «ربعی ابن عامر»را به عنوان فرستاده خود به نزد رستم فرمانده سپاهیان ایران فرستاد. مجلس رستم را با بالشها و فرشهای نفیس حریر آراسته بودند و رستم یاقوتها و مرواریدهای گرانبهای درشت را نمایان ساخته بود وتاج بر سرنهاده و سایر زیورهای گرانبهایش را برتن داشت و برتختی زرین نشسته بود ربعی با لباسهایی کلفت و یک سپر و اسبی کوچک وارد شد و همچنان سوار بر اسب خود تا کنار فرش پیش آمد و آنگاه پیاده شد و اسبش را به یکی ازآن بالشها بست و در حالی که کلاهخود بر سر داشت به نزد رستم رفت. به او گفتند سلاحت رابگذار او گفت: من خودسرانه نیامده ام بلکه به دعوت خود شما آمده ام بنابراین اگر می خواهید به همین صورت وارد می شوم و گرنه باز می گردم رستم گفت اجازه بدهید بیاید اونیز در حین حرکت با تکیه دادن به نیزه خود و فرو کردن در فرشهای حریر عموم آنها را پاره ساخت رستم گفت: چه چیزی شما را برای لشکرکشی به اینجا برانگیخته است؟« ربعی» گفت: « خداوند ما را بر انگیخته است تا هر کس را که او بخواهد از عبادت بندگان به عبادت خدای یکتا و از تنگنای دنیا به فراخنای دنیا و آخرت و از جور ادیان به عدل اسلام در آوریم»…. آری این بود گوشه ای از عزت و اعتماد به نفسی که اسلام به مسلمانان داده بود رسول خدا به شدت مسلمانان را از اعمالی که سبب از بین رفتن اعتماد به نفس دیگر مسلمانان می شود نهی می کند و می فرماید: « بحسب امرء من الشر ان یحقر اخاه المسلم » « برای آنکه شخصی شرور شناخته شود همین کافیست که برادر مسلمانش را تحقیر کند» اگر به این گفته پیامبر صلی الله و علیه و سلم دقت نماییم اهمیت اعتماد به نفس برایمان آشکار می شود چنانچه پیامبر اسلام صلی الله و علیه و سلم به شدت افرادی را که با تحقیر دیگران اعتماد به نفس آنها را خدشه دار کرده و سبب سرافکندگی آنها می شوند مورد نکوهش قرار داده و چه بسا افرادی که تنها مرتکب این عمل زشت می شوند اگر چه مابقی اعمالشان صالح باشد شرور و فاقد صلاحیت اخلاقی شناخته می شوند و درآخر : نه تنها در مسئله اعتماد به نفس بلکه در تمامی مسائل زندگی با استفاده از این دو منبع ارزشمند یعنی قرآن و سنت می توان مشکلات زندگی را برطرف نموده و قله های سعادت را یکی پس از دیگری بپیماییم.
قناعت چيست؟
قناعت يعني راضي بودن به روزي خداوند اگرچه اندك باشد و چشم ندوختن به آنچه در دست ديگران هست. قناعت نشانه ي ايمان راستين است. پيامبر صلى الله عليه و سلم فرمود: (قد أفلح من أسلم، و رُزق كفافًا، و قَنَّعه الله بما آتاه) [مسلم] يعني: "رستگار گشت آنكه اسلام آورد، رزق و روزي داده شده و خداوند او را به آنچه داده است قانع سازد."
قناعت رسول خدا صلى الله عليه و سلم:
پيامبر صلى الله عليه و سلم به چيزي که داشت راضي بود و از کسي چيزي در خواست نمي کرد و به دنبال مال کسي نبود. آنحضرت صلى الله عليه و سلم بوسيله ي مال و دارايي بانو خديجه -رضي الله عنها- به تجارت مي پرداخت،و سود بسياري مي کرد بدون اينکه چشم طمع به اين مال داشته باشد. از مالي که مسلمانان در ميدان هاي جنگ به دست مي آوردند دوري مي کرد، و از آن چيزي نمي گرفت بلکه آن را در بين يارانش تقسيم مي کرد.
پيامبر صلى الله عليه و سلم بر روي حصير مي خوابيد، اصحاب آثار حصير را بر روي بدنش مي ديدند و خواستند تا زيرانداز نرمي برايشان فراهم کنند تا بر روي آن بنشينند، پس به آنها گفت: (ما لي و ما للدنيا، ما أنا في الدنيا إلا كراكب استظل تحت شجرة، ثم راح و تركها) [ترمذي و ابن ماجه] يعني: " مرا به دنيا چه کار؟ من در دنيا جز مانند سواري که بر سايه ي درختي استراحت نموده و بعداً آنرا ترک نموده و مي رود، نيستم ".
قناعت در کارهاي خير نيست:
فرد مسلمان بايد به آنچه که خداوند در دنيا قسمت وي کرده است قناعت پيشه نمايد، اما در کارهاي خير و نيکو بايد حريص بوده و دائما در حال زياد کردن خيرات باشد. درست مانند فرموده ي خداوند متعال: {و تزودوا فإن خير الزاد التقوى} [بقرة: 197] يعني: " و براى خود توشه برگيريد كه در حقيقت بهترين توشه پرهيزگارى است و اى خردمندان از من پروا كنيد ". و نيز مي فرمايد: {و سارعوا إلى مغفرة من ربكم و جنة عرضها السموات و الأرض أعدت للمتقين} [آل عمران: 133] يعني: " و براى نيل به آمرزشى از پروردگار خود و بهشتى كه پهنايش [به قدر] آسمانها و زمين است [و] براى پرهيزگاران آماده شده است بشتابيد ".
فضيلت قناعت:
انسان قانع را خدا و مردم دوست دارند. قناعت سود و منافع بسياري را در دنيا و آخرت نصيب انسان مي سازد.
از جمله فضايل قناعت:
قناعت سبب برکت و افزوني مال است:
قناعت گنجي است بي پايان. پيامبر صلى الله عليه و سلم ما را از بهترين دارايي ها خبر داده و فرمودند: (ليس الغِنَى عن كثرة العَرَض، ولكن الغنى غنى النفس) [متفق عليه] يعني: " غنا و بي نيازي با زياد بودن مال نيست، بلکه غنا در غناي نفس است."
و همچنين فرمود: (من أصبح منكم آمنًا في سربه، معافًى في جسده، عنده قوت يومه، فكأنما حيزت له الدنيا) [ترمذي و ابن ماجه] يعني: ": آنکه از شما صبح نمايد، در حاليکه در جان خود ايمن بوده و در جسدش سالم است و توشه ي روز خود را داشته باشد، گوئي تمام دنيا به وي داده شده است."
هر گاه مسلمان از قسمت و روزي تعيين شده اش بوسيله ي خداوند راضي بوده و از ديگران بي نياز گشت، در بين آنها صاحب بزرگي و منزلت گرديده و هيچ کس نمي تواند او را خوار کند.
اما طمع و ميل به زياد کردن مال فرد را در بين مردم خوار و ذليل و فاقد عزت مي گرداند. پيامبر صلى الله عليه و سلم مي فرمايد: (و ارْضَ بما قسم الله لك تكن أغنى الناس)
[ترمذي و احمد] يعني: "و به آنچه خداوند ترا روزي داده است راضي باش تا توانگرترين كس باشي".
انسان طمع کار هيچ وقت سير نيست و دوست دارد که از مردم در خواست كمك مالي کند. چنين فردي هرگز برکت و فزوني در مالش را احساس نمي کند. پيامبر صلى الله عليه و سلم فرمودند: (لا تُلْحِفُوا (تلحوا) في المسألة، فوالله لا يسألني أحد منكم شيئًا فتُخْرِجُ له مسألتُه مِنِّي شيئًا، و أنا له كاره، فيبارَكُ له فيما أعطيتُه) [مسلم و نسائي و احمد] يعني: " در سؤال، اصرار و الحاح نکنيد! بخدا سؤال نميکند يکي از شما از من چيزي را که به سؤالش از نزدم چيزي را برايش بيرون سازد، و من بدان راضي نباشم، و باز برکت گذاشته شود در چيزي که من بوي ميدهم."
پيامبرصلى الله عليه و سلم باز فرموده است: (اليد العليا خير من اليد السفلى، و ابدأ بمن تعول، و خير الصدقة عن ظهر غنى، و من يستعففْ يعِفَّهُ الله، و من يستغنِ يغْنِهِ الله) [متفق عليه] يعني: " دست بالا بهتر است از دست پائين، و آغاز کن به عائله ات. و بهترين صدقه آنست که از روي توانگري باشد، و کسي که عفت جويد خداوند او را عفيف نگه دارد، و کسي که بي نيازي جويد، خداوند او را بي نياز گرداند."
قناعت راهي به سوي بهشت:
پيامبر صلى الله عليه و سلم تاكيد مي فرمايد که مسلمان قانعي که از مردم چيزي نخواهد، پاداشش بهشت خواهد بود. آنحضرت صلى الله عليه و سلم يكبار فرمود : (من يكفل لي أن لا يسأل الناس شيئًا و أتكفل له بالجنة؟)، فقال ثوبان: أنا. فكان لا يسأل أحدًا شيئًا. [ابوداود و ترمذي و احمد] يعني: " چه كسي هست تا به من ضمانت دهد كه از كسي چيزي نطلبد تا من به او ضمانت بهشت را بدهم."
قناعت باعث عزت نفس مي شود:
انسان قانع فرد آزادي است، و كس ديگري بر وي تسلط ندارد. اما طمع كاري فرد را بنده ي ديگري مي سازد. امام علي -رضي الله عنه- گفته است: طمع بندگي ابدي است.(بندگي هميشگي).
حكيمي چنين مي گويد: كسي كه مي خواهد روزگار زندگانيش را آزادانه بگذراند، اجازه ندهد طمع را در قلبش لانه كند. و گفته اند: عزت در قناعت، و ذلت خواري در طمع است. و گفته شده: بنده سه دسته اند: بنده ي سستي و تنبلي، بنده ي شهوت و بنده ي طمع.
قناعت راهي براي آرامش نفس:
مسلمان قانع در آرامش زندگي كرده و در امنيت و اطمينان خاطر کامل بسر مي برد. ولي فرد طمع کار هميشه در حال شكوه و ناله زندگي نموده و آرام و قرار ندارد. پيامبر صلي الله عليه و سلم در يک حديث قدسي مي فرمايد: (يابن آدم تفرغْ لعبادتي أملأ صدرك غِنًى، و أَسُدَّ فقرك. و إن لم تفعل، ملأتُ صدرك شُغْلا، و لم أسُدَّ فقرك) [ابن ماجه] يعني: "اي بني آدم، خودت را به عبادت من مشغول دا تا قلبت را از توانگري لبريز سازم تنگدستي از تو بازدارم. اگر چنين نكني، سينه ات را لبريز از افكار ساخته و از تهي دستي ترا بازندارم."
يکي از حکيمان مي گويد: خوشي دنيا به اين است که به رزق خود قانع باشي، و اندوه آن اين است که غم چيزي را بخوري كه مال تو نيست.
بسیج چیست؟
بسیج شجره طیبه و درخت تناور و پر ثمری است که شکوفه های آن بوی بهار وصل و طراوت یقین و حدیث عشق می دهد، بسیج مدرسه عشق و مکتب شاهدان و شهیدان گمنامی است که پیروانش بر گلدسته های رفیع آن، اذان شهادت و رشادت سر داده اند. بسیج میقات پا برهنگان معراج اندیشه پاک اسلامی است که تربیت یافتگان آن، نام و نشانی در گمنامی و بی نشانی گرفته اند.
.
بسیجی کیست؟
بسیجی کسی است که در عمل علاقه خود را به پیشرفت و حفظ و گسترش اقتدار نظام اسلامی و شأن و حیثیت ملت مسلمان نشان دهد. یعنی بسیجی بودن معیار و ملاکی است که بر اساس آن میزان تعهد اعضای آن به اصول و آرمان های انقلابی سنجیده می شود.
.
تاریخچه بسیج
تاریخ و سابقه بسیج به بیداری قوم بنی اسراییل و قیام آن قوم بر ضد ظلم فرعونی به فرمان حضرت موسی علیه السلام و بسیج اصحاب پا برهنه و فقیر صفه در برابر ظلم و غارت اشراف بت پرست مکه، به دعوت رسول اکرم – صلی الله علیه و اله و سلم – و نیز اهتمام ائمه اطهار علیهم السلام. که نگرش الهی داشتند و به تشویق مردم به هم پیمانی برای حل مسائل سیاسی و کاهش گرفتاری مسلمین باز می گردد.
در عصر حاضر هم، بسیج مردم در جریان تحریم تنباکو و مبارزه بر ضد استعمار دولت انگلیس به فتوای مرحوم میرزای شیرازی و قیام پانزده خرداد در سال ۱۳۴۲ در برابر ظلم و خیانت رژیم پهلوی و استمرار مبارزه آنان تا سرنگونی حکومت شاهنشاهی در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ ماهیت بسیجی دارد.«سنگ بنای بسیج بر حکم فقهی و جهادی استوار است؛ جهادی که مبتنی بر روحیه دفاعی باشد و نه تهاجمی یا جهان گشایی، بسیج در نظر امام مولودی جدید است که کارشناسان جهانی نمی توانند آن را بشناسند، هر گاه قوه ایمان در ملتی زنده شود، همگان را به قیام الله فرا می خواند و می تواند سرتاسر یک کشور را بسیج نماید، معیار حرکت بسیج هم همین اسلام و درک مفاهیم عالیه آن است».
.
نقش بسیجیان در تداوم انقلاب اسلامی
برخی از زمینه هایی را که بسیجیان می توانند در آن به صورت فعال وارد شده و از توان خود در دفاع از حریم آزادی و استقلال و حکومت اسلامی بهره گیرند، می توان به شرح زیر عنوان کرد:
.
ویژگی های بسیجیان
بسیجی بودن یک ارزش و آمادگی برای دفاع از حق- حق شناسی و حق پرستی و پاسداری و صیانت از حق است؛ می توان مفهوم بسیج را با مفاهیمی مانند: انصار و مهاجران، اصحاب امام زمان(عج)، یاران حق، مرزبانان توحید، شیفتگان خدمت، تشنگان ولایت، پاسداران عدالت، جنود الهی و حزب خدا و منتظران ولی الله و رهروان خمینی کبیر(رض) تطابق داد و از ایشان به بزرگی و بزرگواری و کرامت یاد کرد. در این مقاله به گوشه هایی از صفات منتظران راستین ولی عصر ارواحنا فداه اشاره شده که می توان تبلور صفات یاد شده را در بسیجیان جستجو کرد و انتظار می رود تا بسیجیان با اخلاص اردوگاه خمینی کبیر(رض) با توکل بر خداوند و تلاش صادقانه تجلی صفات یاران مهدی(عج) را نوید بدهند و یاد آن بزرگوار را در دلها و جانها زنده کنند و الگوئی برای نسل امروز و نسلهای آینده باشند مطلب را با هم از نظر می گذرانیم.
.
ویژگی های تفکر بسیجی
“بسیجی” از جمله واژه هایی است که به لطف انفاس قدسی امام تنها در لغتنامه و دایرهالمعارف انقلاب اسلامی یافت میشود. “بسیجی” فرد عاشق سراز پا نشناختهای است که لحظه لحظه زندگی خویش را وقف اسلام و قرآن و ولایت و انقلاب اسلامی کرده است.
شناخت بسیجی در وضعیت کنونی و آینده از ضروریات بزرگی است که در سرنوشت سامان دادن به کشور، ترویج اسلام ناب و تداوم راه مقدس انقلاب و امام راحل (سلامالله علیه) نقش تعیین کننده دارد.
، تفکر بسیجی است که ما را میتواند به گوشههایی از حیات معنوی او رهنمون و ماهیت و شخصیت واقعی این انسان معنوی و الهی را برای ما روشن سازد.
.
بسیج و رسانه ها
برای اینکه رابطه بسیج و رسانه را کشف کنیم ابتدا نگاهی به بسیج و ماموریت های اصلی آن می اندازیم و سپس نقش رسانه را مرور می کنیم تا رابطه این دو و تأثیر و تأثرشان بر یکدیگر آشکار شود.
ماموریت های بسیج و ماموریت های رسانه ها
بسیج و قانون
ماموریت ها و مسوولیت های بسیج
پنجم آذر در تقویم به نام روز بسیج نامگذاری شده است. بسیج که یکی از نیروهای پنجگانه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به شمار می رود به تازگی در پی اجرای طرح تعالی در سپاه از نظر تشکیلاتی دستخوش تغییر و تحول شده است. فرماندهان نیروی مقاومت بسیج از توان بازدارندگی این نیرو در برابر تهدیدات همچنین گستردگی تشکیلاتی آن در میان دانش آموزان، فرهنگیان، دانشجویان، استادان دانشگاه، مهندسان، اصناف، جامعه پزشکی و… به عنوان قابلیت هایی منحصر به فرد یاد می کنند. بسیج در سال های اخیر با تشکیل دو سازمان در عرصه های سازندگی و علمی نیز فعال شده است
.
مسوولیت های بسیج
دفاع در برابر تهاجم بیگانگان- 1
- حفظ امنیت داخلی2
- سازندگی3
- فرهنگی ـ اجتماعی4
- علمی5
- امداد و نجات6
.
بسیج از نظر امام خمینی
تشکیل بسیج مستضعفین، ارتش بیست میلیونی به فرمان امام خمینی(رحمت الله علیه) هوشیاری و درایت بی نظیر حضرت امام خمینی(رحمت الله علیه) از جمله اساسی ترین عوامل در جهت خنثی سازی توطئه ها به حساب می آید که به برکت این دوراندیشی و هدایت انقلاب در مسیر اصلی خود، زمینه انقلاب دوم فراهم آمد و با سقوط لانه جاسوسی امریکا در تهران و برملاشدن ماهیت سلطه جو و تجاوزکارانه امریکا، شیطان بزرگ با ضربه ای سخت و جبران ناپذیر روبرو شد.
.
بسیج از نظر آیت الله خامنه ای
بسیج عظیم مردمی، یکی از نعمتهای بزرگ الهی است.
مقام معظم رهبری، خطبه نماز جمعه ۱/۹/۸۱
هر کس که در دل برای سرنوشت خود، سرنوشت این ملت و آینده ایران اسلامی ارزش قائل است آن کسی که برای استقلال و هویت ملت خود ارزشی قائل است، آن کسی که از تسلط قدرتهای بیگانه بیزار است، آن کسی که برایش آینده این کشور و این ملت و آینده دنیای اسلام یک هدف بزرگ محسوب می شود، آن کسی که از رنج های ملت فلسطین دلش خون است … آن کسی که مایل است بیش از یک میلیارد مسلمان دنیا قدرت عجیبی را تشکیل بدهند که بشریت را به سمت کمال هدایت کنند و خودشان در قله کمال قرار بگیرند، آن کسی که این احساسات و این درکها را دارد و حاضر است در این راه قدمی بردارد او بسیجی است.
از بیانات مقام معظم رهبری در اجتماع خانواده های مکرم شهدای اراک۲۴/۸/۷۹
وجود بسیج باید ما را وادار کند به شکر الهی، نشاط جوانان بسیجی باید ما را وادار کند به شکر الهی…
از بیانات مقام معظم رهبری در اجتماع بسیجیان ۲۹/۷/۷۹
.
بسیج از نظر شهیدان
برادران بسیجی و انجمن اسلامی، سعی کنید خدا را همیشه و همه جا ناظر و حاضر به اعمالتان بدانید تا سعادتمند شوید. سعی کنید با مد نظر قرار دادن قوانین و اسلام و شرع و با اطاعت از اوامر امام عزیزمان، این قلب تپنده امتحزب الله بتوانید مروج و مبلغ خوبی برای اسلام عزیز در منطقه باشید. انشاءالله
پاسدار شهید غلامحسین طالبی رحمت آبادی از : شهرری
برادران بسیجی که به حق پشتوانه انقلاب و وارثان حقیقی خون شهدا میباشید، باید همگی و در همه حال به فکر تزکیه نفس خود باشیم و خودمان را بسازیم و این نکته را باید توجه داشته باشید که این لباس جانبازی که پوشیدهاند، لباس سربازان امام زمان(عج) است و متوجه اهمیت و مسؤولیتخطیری که بر دوش شما استباشید. قدر خودتان و قدر یکدیگر را بدانید.
پاسدار شهید محمد رضا رمضانی از: تهران
.
شعر در مورد بسیج
بسیجی بنده خاص الهی است*بسیجی در حقیقت یک سپاهی است
بسیجی گلشن دین را گلاب است*بسیجی آرمان شیخ و شاب است
بسیجی پاک از هرنقص و عیب است*بسیجی صاف از هر شک و ریب است
بسیجی را توقع نیست در کار*بسیجی نه تشریفات می خواهد نه دستار
بسیجی بنده شایسته اوست*بسیجی سر به سر وابسته اوست
بسیجی دل به این عالم ندارد*دلش را بر خدای خود سپارد
بسیجی سنگرش سجاده اوست*وصالش در شراب باده اوست
بسیجی مخلص دین مبین است*بسیجی پیرو مولای دین است
بسیجی فانی اندر انقلاب است*بسیجی حامی اسلام ناب است
بسیجی نی به فکر ملک ومال است*نه اندر غصه اهل وعیال است
بسیجی شعله ائی از نار عشق است*بسیجی سنبل گلزار عشق است
نه دل بسته به این دنیای فانی*نه غمناک است از بهر زندگانی
خدایا حق پیغمبر وآلش*بسیجی را نگهدار از زوالش
بسیجی آرزوی مومنین است*بسیجی نور چشمان امین است
امروزه جمهوری اسلامی در حوزههای اقتصادی خود با مسائل یا مفاهیمی مواجه است که به هیچ عنوان تاکنون چه در عرصهی نظر و در کتابهای درسی و چه در عرصهی عمل و تجارب بشری مشابه و مابهازای واقعی نداشته است.
امروزه جمهوری اسلامی در حوزههای اقتصادی خود با مسائل یا مفاهیمی مواجه است که به هیچ عنوان تاکنون چه در عرصهی نظر و در کتابهای درسی و چه در عرصهی عمل و تجارب بشری مشابه و مابهازای واقعی نداشته است. بنابراین خود انقلاب اسلامی مکلّف به نوآوری و ابتکار و نظریهپردازی و الگوسازی در این عرصههای جدید اقتصادی است. هر کشوری که عَلم استکبارستیزی را برپا کند نیازمند چنین الگوهایی است. یکی از این مفاهیم، «اقتصاد مقاومتی» است.
اگر تمام دانش انباشته و کتابهای مرسوم اقتصادی دنیا را مطالعه کنید، نظریه یا تجربهای مدون و مکتوب دربارهی اقتصاد مقاومتی نخواهید یافت. در تمام متون و کتابهای اقتصاد، هیچ پیشینهای نظری یا عملی از تحریم بانک مرکزی نخواهید دید و از آنجا که این امر تاکنون سابقه نداشته، چگونگی واکنش به آن هم امری بدیع است. حتی اگر مطالعاتی هم در این باره صورت گرفته باشد، در طبقهبندیهای محرمانه و امنیتی قرار گرفته و امکان دسترسی به آن برای کارشناسان معمولی وجود ندارد. نتیجه اینکه اقتصاددان انقلاب اسلامی نمیتواند از نظریههای متداول برای حل مشکل و مسألهی خود بهره بگیرد. لذاست که جنبش نرمافزاری و الگوی اسلامی- ایرانی ادارهی جامعه، شکل بدیعی به خود میگیرد که الهامبخش جمیع ملتهای آزاده خواهد بود.
مطلبی که در این نوشته درآمدی بر آن خواهم داشت، مسألهی اقتصاد مقاومتی است. ابتدا لازم است که یک تبیین و تعریف علمی از اقتصاد مقاومتی ارائه دهیم. اقتصاد مقاومتی را میتوان چهارگونه تعریف نمود و چهار الگو از آن یا ترکیبی از همهی آنها را در کشور به عنوان پروژههایی ملی پیگیری کرد.
اقتصاد موازی
تعریف اول از اقتصاد مقاومتی به مثابهی «اقتصاد موازی» است؛ یعنی همانطور که انقلاب اسلامی با توجه به نیاز خود به نهادهایی با روحیه و عملکرد انقلابی، اقدام به تأسیس نهادهایی مانند کمیتهی امداد، جهاد سازندگی، سپاه پاسداران و بنیاد مسکن نمود، امروز نیز بایستی برای تأمین اهداف انقلاب، این پروژه را ادامه داده و تکمیل کند؛ چرا که انقلاب اسلامی به اقتصاد مقاومتی و به نهادسازیهای مقاومتی در اقتصاد نیاز دارد که چه بسا ماهیتاً از عهدهی نهادهای رسمی اقتصادی برنمیآید. پس باید نهادهایی موازی برای این کارویژه ایجاد کند؛ یعنی ما در کشورمان به «اقتصاد پریم» نیاز داریم.
این امر البته به معنای نفی نهادهای مرسوم نیست. کما اینکه اکنون ما همزمان از هر دو نهاد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و نهاد ارتش جمهوری اسلامی برای دفاع از انقلاب بهرهمندیم. البته این الگو در مدلهای حکمرانی مرسوم در دنیا و اتفاقاً در کشورهایی که از تجربه و توان حکمرانی بیشتری برخوردار باشند وجود دارد و این کشورها از نظامهای چندلایهی سیاستگزاری و ادارهی امور عمومی برخوردارند. به عنوان مثال میتوانیم از حضور همزمان نهادهای دولتی، سازمانهای مردمنهاد، خیریه و بنگاههای خصوصی در عرصهی بهداشت و سلامت یا حتی در عرصهی دفاعی و امنیتی کشورهای توسعهیافتهی غربی نام ببریم. البته مهمترین مشکل این الگو این است که حسب نیازهای خاص انقلاب اسلامی و در عرصهی اجرا با سؤالات نوینی روبهرو خواهد بود، زیرا مثلاً هیچ تصوری از «بانک مرکزی موازی» در یک کشور و سامانبخشی به عرصهی پولی- مالی کشور در دو لایهی دولتی و عمومی وجود ندارد. اما باز هم منطقاً نمیتوان این الگو را در زمرهی مدلهای ادارهنشدنی و غیرمعقول به حساب آورد.
اقتصاد ترمیمی
تعریف دوم از اقتصاد مقاومتی عبارت از اقتصادی است که در پی «مقاومسازی»، «آسیبزدایی»، «خللگیری» و «ترمیم» ساختارها و نهادهای فرسوده و ناکارآمد موجود اقتصادی است. یعنی اگر در رویکرد قبلی میگفتیم که فلان نهاد نمیتواند انتظارات ما را برآورده کند، در رویکرد جدید به دنبال آن هستیم که با بازتعریف سیاستهای نهادهای موجود، کاری کنیم که انتظارات ما را برآورند. مثلاً در این تعریف، ما از بانک مرکزی یا وزارت بازرگانی میخواهیم که کانونهای ضعف و بحران را در نظام اقتصادی کشور شناسایی کنند و خود را بر اساس شرایط جدید اقتصادی، تحریمها یا نیازهای انقلاب اسلامی بازتعریف نمایند و در نتیجه عملکردی جهادی ارائه دهند. در مقام تمثیل میتوان گفت این کار شبیه همان کاری است که «پتروس فداکار» با فروبردن انگشت خود در تَرَک دیوارهی سد انجام داد؛ یعنی باید ترکهای ساختاری دیوار نهادهای اقتصادی را ترمیم کنیم. این مسأله یعنی ترمیم و مقاومسازی ساختارهای اجرایی و اداری کشور حسب نیازهای مختلف و مقتضیات زمان و مکان هم امری دور از ذهن نیست. کشورهای توسعهیافته نیز در برهههایی از تاریخ اقتصادی خود، مجبور به مقاومسازی ساختارهای اقتصادی شدند. مثلاً غرب پس از دو شوک نفتی 1979 و 1983 میلادی، اقدام به جایگزینی سوختهای فسیلی با سایر سوختهای نوین کرد؛ بهطوری که امروزه با قیمتهای بالای یکصد دلار نیز دچار شوک نفتی نمیشود. با این توضیحات ما امروز فقط نیازمند عزمی ملی برای اجرای این پروژهی ملی و ارزشی هستیم.
چهار تعریف از اقتصاد مقاومتی
اقتصاد دفاعی
تعریف سوم از اقتصاد مقاومتی، متوجه «هجمهشناسی»، «آفندشناسی» و «پدافندشناسی» ما در برابر آن هجمه است. یعنی ما باید ابتدا بررسی کنیم که مخالفان ما حمله به اقتصاد ایران و اخلال در آن را چگونه و با چه ابزارهایی صورت میدهند. بنابراین وقتی به اقتصاد مقاومتی دست یافتهایم که ابزارها و شیوههای هجمهی دشمن را پیشاپیش شناخته باشیم و بر اساس آنها استراتژی مقاومت خود را علیه آنان تدوین و اجرا کنیم. بدیهی است تا آفند دشمن شناخته نشود، مقاومت متناسب با آن نیز طراحی و اجرا نخواهد شد.
اقتصاد الگو
چهارمین تعریف نیز این است که اساساً اقتصاد مقاومتی یک رویکرد کوتاهمدت سلبی و اقدامی صرفاً پدافندی نیست؛ بر خلاف سه تعریف قبلی که اقتصاد مقاومتی را یا پدافندی یا کوتاهمدت میدانستند، این رویکرد چشماندازی کلان به اقتصاد جمهوری اسلامی ایران دارد و یک اقدام بلندمدت را شامل میشود. این تعریف هم که به نظر میرسد دور از دیدگاههای رهبر معظم انقلاب نیست، رویکردی ایجابی و دوراندیشانه دارد. در این رویکرد، ما در پی «اقتصاد ایدهآلی» هستیم که هم اسلامی باشد و هم ما را به جایگاه اقتصاد اول منطقه برساند؛ اقتصادی که برای جهان اسلام الهامبخش و کارآمد بوده و زمینهساز تشکیل «تمدن بزرگ اسلامی» باشد. بدین معنا اساساً در الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت، یکی از مؤلفههای مهم الگو میباید متضمن مقاومت و تحقق آن باشد. در این مقوله است که اقتصاد مقاومتی مشتمل بر اقتصاد کارآفرینی و ریسکپذیری و نوآوری میشود.
البته همهی این چهار تعریف از اقتصاد مقاومتی به نوعی با هم رابطهی «عموم و خصوص مِنوجه» دارند، منتها برخی کوتاهمدت و برخی بلندمدت هستند و البته ترکیبی از استراتژیهای مطلوب را نیز برایمان به تصویر میکشند
امروزه جمهوری اسلامی در حوزههای اقتصادی خود با مسائل یا مفاهیمی مواجه است که به هیچ عنوان تاکنون چه در عرصهی نظر و در کتابهای درسی و چه در عرصهی عمل و تجارب بشری مشابه و مابهازای واقعی نداشته است.
امروزه جمهوری اسلامی در حوزههای اقتصادی خود با مسائل یا مفاهیمی مواجه است که به هیچ عنوان تاکنون چه در عرصهی نظر و در کتابهای درسی و چه در عرصهی عمل و تجارب بشری مشابه و مابهازای واقعی نداشته است. بنابراین خود انقلاب اسلامی مکلّف به نوآوری و ابتکار و نظریهپردازی و الگوسازی در این عرصههای جدید اقتصادی است. هر کشوری که عَلم استکبارستیزی را برپا کند نیازمند چنین الگوهایی است. یکی از این مفاهیم، «اقتصاد مقاومتی» است.
اگر تمام دانش انباشته و کتابهای مرسوم اقتصادی دنیا را مطالعه کنید، نظریه یا تجربهای مدون و مکتوب دربارهی اقتصاد مقاومتی نخواهید یافت. در تمام متون و کتابهای اقتصاد، هیچ پیشینهای نظری یا عملی از تحریم بانک مرکزی نخواهید دید و از آنجا که این امر تاکنون سابقه نداشته، چگونگی واکنش به آن هم امری بدیع است. حتی اگر مطالعاتی هم در این باره صورت گرفته باشد، در طبقهبندیهای محرمانه و امنیتی قرار گرفته و امکان دسترسی به آن برای کارشناسان معمولی وجود ندارد. نتیجه اینکه اقتصاددان انقلاب اسلامی نمیتواند از نظریههای متداول برای حل مشکل و مسألهی خود بهره بگیرد. لذاست که جنبش نرمافزاری و الگوی اسلامی- ایرانی ادارهی جامعه، شکل بدیعی به خود میگیرد که الهامبخش جمیع ملتهای آزاده خواهد بود.
مطلبی که در این نوشته درآمدی بر آن خواهم داشت، مسألهی اقتصاد مقاومتی است. ابتدا لازم است که یک تبیین و تعریف علمی از اقتصاد مقاومتی ارائه دهیم. اقتصاد مقاومتی را میتوان چهارگونه تعریف نمود و چهار الگو از آن یا ترکیبی از همهی آنها را در کشور به عنوان پروژههایی ملی پیگیری کرد.
اقتصاد موازی
تعریف اول از اقتصاد مقاومتی به مثابهی «اقتصاد موازی» است؛ یعنی همانطور که انقلاب اسلامی با توجه به نیاز خود به نهادهایی با روحیه و عملکرد انقلابی، اقدام به تأسیس نهادهایی مانند کمیتهی امداد، جهاد سازندگی، سپاه پاسداران و بنیاد مسکن نمود، امروز نیز بایستی برای تأمین اهداف انقلاب، این پروژه را ادامه داده و تکمیل کند؛ چرا که انقلاب اسلامی به اقتصاد مقاومتی و به نهادسازیهای مقاومتی در اقتصاد نیاز دارد که چه بسا ماهیتاً از عهدهی نهادهای رسمی اقتصادی برنمیآید. پس باید نهادهایی موازی برای این کارویژه ایجاد کند؛ یعنی ما در کشورمان به «اقتصاد پریم» نیاز داریم.
این امر البته به معنای نفی نهادهای مرسوم نیست. کما اینکه اکنون ما همزمان از هر دو نهاد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و نهاد ارتش جمهوری اسلامی برای دفاع از انقلاب بهرهمندیم. البته این الگو در مدلهای حکمرانی مرسوم در دنیا و اتفاقاً در کشورهایی که از تجربه و توان حکمرانی بیشتری برخوردار باشند وجود دارد و این کشورها از نظامهای چندلایهی سیاستگزاری و ادارهی امور عمومی برخوردارند. به عنوان مثال میتوانیم از حضور همزمان نهادهای دولتی، سازمانهای مردمنهاد، خیریه و بنگاههای خصوصی در عرصهی بهداشت و سلامت یا حتی در عرصهی دفاعی و امنیتی کشورهای توسعهیافتهی غربی نام ببریم. البته مهمترین مشکل این الگو این است که حسب نیازهای خاص انقلاب اسلامی و در عرصهی اجرا با سؤالات نوینی روبهرو خواهد بود، زیرا مثلاً هیچ تصوری از «بانک مرکزی موازی» در یک کشور و سامانبخشی به عرصهی پولی- مالی کشور در دو لایهی دولتی و عمومی وجود ندارد. اما باز هم منطقاً نمیتوان این الگو را در زمرهی مدلهای ادارهنشدنی و غیرمعقول به حساب آورد.
اقتصاد ترمیمی
تعریف دوم از اقتصاد مقاومتی عبارت از اقتصادی است که در پی «مقاومسازی»، «آسیبزدایی»، «خللگیری» و «ترمیم» ساختارها و نهادهای فرسوده و ناکارآمد موجود اقتصادی است. یعنی اگر در رویکرد قبلی میگفتیم که فلان نهاد نمیتواند انتظارات ما را برآورده کند، در رویکرد جدید به دنبال آن هستیم که با بازتعریف سیاستهای نهادهای موجود، کاری کنیم که انتظارات ما را برآورند. مثلاً در این تعریف، ما از بانک مرکزی یا وزارت بازرگانی میخواهیم که کانونهای ضعف و بحران را در نظام اقتصادی کشور شناسایی کنند و خود را بر اساس شرایط جدید اقتصادی، تحریمها یا نیازهای انقلاب اسلامی بازتعریف نمایند و در نتیجه عملکردی جهادی ارائه دهند. در مقام تمثیل میتوان گفت این کار شبیه همان کاری است که «پتروس فداکار» با فروبردن انگشت خود در تَرَک دیوارهی سد انجام داد؛ یعنی باید ترکهای ساختاری دیوار نهادهای اقتصادی را ترمیم کنیم. این مسأله یعنی ترمیم و مقاومسازی ساختارهای اجرایی و اداری کشور حسب نیازهای مختلف و مقتضیات زمان و مکان هم امری دور از ذهن نیست. کشورهای توسعهیافته نیز در برهههایی از تاریخ اقتصادی خود، مجبور به مقاومسازی ساختارهای اقتصادی شدند. مثلاً غرب پس از دو شوک نفتی 1979 و 1983 میلادی، اقدام به جایگزینی سوختهای فسیلی با سایر سوختهای نوین کرد؛ بهطوری که امروزه با قیمتهای بالای یکصد دلار نیز دچار شوک نفتی نمیشود. با این توضیحات ما امروز فقط نیازمند عزمی ملی برای اجرای این پروژهی ملی و ارزشی هستیم.
چهار تعریف از اقتصاد مقاومتی
اقتصاد دفاعی
تعریف سوم از اقتصاد مقاومتی، متوجه «هجمهشناسی»، «آفندشناسی» و «پدافندشناسی» ما در برابر آن هجمه است. یعنی ما باید ابتدا بررسی کنیم که مخالفان ما حمله به اقتصاد ایران و اخلال در آن را چگونه و با چه ابزارهایی صورت میدهند. بنابراین وقتی به اقتصاد مقاومتی دست یافتهایم که ابزارها و شیوههای هجمهی دشمن را پیشاپیش شناخته باشیم و بر اساس آنها استراتژی مقاومت خود را علیه آنان تدوین و اجرا کنیم. بدیهی است تا آفند دشمن شناخته نشود، مقاومت متناسب با آن نیز طراحی و اجرا نخواهد شد.
اقتصاد الگو
چهارمین تعریف نیز این است که اساساً اقتصاد مقاومتی یک رویکرد کوتاهمدت سلبی و اقدامی صرفاً پدافندی نیست؛ بر خلاف سه تعریف قبلی که اقتصاد مقاومتی را یا پدافندی یا کوتاهمدت میدانستند، این رویکرد چشماندازی کلان به اقتصاد جمهوری اسلامی ایران دارد و یک اقدام بلندمدت را شامل میشود. این تعریف هم که به نظر میرسد دور از دیدگاههای رهبر معظم انقلاب نیست، رویکردی ایجابی و دوراندیشانه دارد. در این رویکرد، ما در پی «اقتصاد ایدهآلی» هستیم که هم اسلامی باشد و هم ما را به جایگاه اقتصاد اول منطقه برساند؛ اقتصادی که برای جهان اسلام الهامبخش و کارآمد بوده و زمینهساز تشکیل «تمدن بزرگ اسلامی» باشد. بدین معنا اساساً در الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت، یکی از مؤلفههای مهم الگو میباید متضمن مقاومت و تحقق آن باشد. در این مقوله است که اقتصاد مقاومتی مشتمل بر اقتصاد کارآفرینی و ریسکپذیری و نوآوری میشود.
البته همهی این چهار تعریف از اقتصاد مقاومتی به نوعی با هم رابطهی «عموم و خصوص مِنوجه» دارند، منتها برخی کوتاهمدت و برخی بلندمدت هستند و البته ترکیبی از استراتژیهای مطلوب را نیز برایمان به تصویر میکشند
انسان در طول تاریخ اسیر کلام شدو با یک کلام عاشق شد و با یک کلام نامحرم وحرام شد چه رازی در این کلام نهفته است شوق ها را نکشد.معلم می توتند با کلام خود دانش آموز را دانشمند کندو یا می تواند با زهر کلام خود او را بکشد.معلم می تواند اضطراب زدا باشد.دانش آموز با دیدن معلم احساس شادی کند و ترس او بریزد.
هیچ می دانستید وقتی معلم وارد کلاس می شود و حرف می زند موسیقی کلام او چقدر در دانش آموز اثر می گذارد و باعث می شود دانش آموز آن روز درس را یاد بگیرد.کلام معلم در آغاز، مهارت آغازین او را نشان می دهد.برای اینکه بتوانید کلاس را در اختیار بگیریدباید بین شما و دانش آموزان رابطه ی عاطفی وجود داشته باشد.معلم باید سواد عاطفی داشته باشد تفاوت ها را تحمل کند.اگر معلم بتواند کلام را بشکند بار معنایی و موسیقی کلام را حفظ کند آن وقت همین موسیقی کلام اول قلبها را تسخیر می کند و سپس ذهن ها را تغییر می دهد.بعضی از معلم ها با کلام انگیزه ها را می کشند.کلام مانند بمب است.اگربمب منفجر شود جسم را از بین می برد ولی کلام ذهن را منفجر می کند.کلام تضمین کننده ی امنیت ذهن است.معلم با کلام خود ذهن دانش آموز را آرام می کند و به آن امنیت می بخشد.عامل دیگر موسیقی کلام حالاتی است که به چهره ات می گیری. ما چرا از مرده می ترسیم چون حالت چهره اش یکنواخت است.معلمی که حالت چهره اش یکنواخت است مانند مرده ترس آور است.حال سؤال اینجاست که بچه ها چگونه بدانند که معلم آنها را دوست دارد؟
می دانید بچه ها با همه کوچکیشان با نگاه می توانند دوست داشتن را تشخیص دهند.هیچ می دانید محرومیت از نگاه مرگ یادگیری است.مرگ یادگیری بچه در این است که در جمع باشد ولی احساس تنهایی کند و دلش بخواهد از کلاس فرار کند پس با نگاه خود بچه ها را به سوی یادگیری بیاورید.بچه هایی که به کلاس ما می آیندجنسیت آنها مهم نیست،اقلیت یا اکثریت آنها هم مهم نیست،فقیر یا ثروت مند بودن آنها نیز مهم نیست ما با ذهن آنها سرو کار داریم حتی اگر معلول باشد.معلم باید به بچه ها آرامش بدهد.حال از خود بپرسید شما هم می توانید دانش آموزان را آرام کنید و آنها به وسیله شما و با دیدن شما آرامش یابند؟
دانش آموز هر کاری می کند تا توجه معلم را به خود جلب کند با درس خواندن یا نخواندن،با آواز خواندن،با شلوغ کردن یا هر کار دیگر،وقتی نتوانست توجه معلم را به خود جلب کند آن وقت دیگر از درس زده می شود و ذوق نشستن در کلاس را ندارد.معلم باید به هیچ وجه اجازه ندهد تا دانش آموز از او بترسد.اما سخنی از این مهم تر از این بچه هارا تنبیه کن ولی قلبش را نشکن چون آن وقت است که می شکند و هیچ وقت نمی توان به آن وصله زد.انسان تنها کریستالی است که بی صدا می شکند تو هیچ انسانی را بی صدا نشکن و همیشه دعا کن که خدایا اگر می میرانی جسم را بمیران ولی قلب را هیچ وقت نمیران.
معلم ها!ما مسئول رفتار دانش آموزان هستیم!اولین کاری که می کنیم برای اینکه رفتار دانش آموزان رشد شایسته ای داشته باشد باید شرایط فراهم باشد و عوامل آن فقر زدایی از شادی است اگر در کلاس شما فقر شادی وجود داشته باشد یادگیری اتفاق نمی افتد.از یک گیاه مثال بزنیم با شادی می توان گیاه را زودتر از موقع مقرر رشد داد این را دانشمندان گفته اند پس با داشتن یک کلاس شاد توان یادگیری دانش اموزان را متحول کنید.
چگونه کودکان را به مطالعه تشویق کنیم؟
خوشبختانه امروز در کشور ما کتاب برای کودکان و نوجوانان به صورت یک نیاز شناخته شده در آمده است. والدین و معلمان باید توجه داشته باشند که تنها از راه مدرسه و کتاب های درسی نمی توان کودکا ن ونوجوانان را برای موفقیت در حل مشکلات گوناگون پیچیده زندگی آماده ساخت. چرا که اغلب کتاب ها همواره مطالبی درباره زندگی اند، نه خود زندگی.
از طرفی کودکان و نوجوانان به مطالعه کتاب ها ی غیر درسی بیش از کتاب ها ی درسی علاقه نشان می دهند.
همین امر موجب استقبال شدید ایشان از کتاب های آزاد می شود . فواید مطالعه این گونه کتاب ها عبا رتند از :
در حل مسایل و مشکلا ت شخصی کمک می کند. ١-
اطلاعات آن ها را درباره محیط های گوناگون افزایش می دهد. -٢
برای ساعات فراغت و بیکاری آن ها سو دمند است و با خواندن کتاب سازگاری عاطفی و اجتماعی خود را بهتر رشد و گسترش می دهند.
اهداف مطالعه کتاب های غیر درسی به شرح ذیل است :
یکی از اهداف مطالعه کتاب های غیر درسی یاد دادن درست اندیشی می باشد و نباید فراموش کرد که قالب و شیوه های ارائه آ ن به کودکان نیز می بایست مانند آثار ادبی بزرگسالان از تمام زیبایی های معنوی و اصالت هنری برخوردار باشد و مفاهیم این نوع کتاب ها باید از زندگی و مسائل واقعی آن سرچشمه بگیرد. محتوای این نوع کتاب ها نباید چیزی از ادبیات بزرگسالان کم داشته باشد.
بلکه چون برای کودکان کم تجربه و کم سن و سال نوشته می شود باید عالیتر و سازنده تر باشد. در این قسمت نویسندگان می بایست به نیازها و امکانات کودکان و بزرگسالان اهمیت داد. باید به کودکان آزادی عمل و خلاقانه فکر کردن و آزاد عمل کردن رابیاموزیم. بحث آزاد و گفتگوی دوطرفه باعث افزایش اعتماد به نفس کودکان و نوجوانان خواهد شد. فعالیت های گروهی و گردش های مختلف می تواند در این زمینه معلمان را یاری کند.
معلم و کتاب های غیر درسی:
معلم کلاس های ابتدای باید کتاب هایی را انتخاب کنند که درباره محیط مستقیم زندگی روزانه کودک باشد. هر فرد به ویژه در دوران کودکی احتیاج دارد که خودش را بشناسد و نوعی رضایت درونی از خودش داشته باشد همچنین باید یاد بگیرد که با همسالان و همکلاسانش چگونه همراهی و همکاری کند. همان طور که عمل یادگیری برای رسیدن به هدفی انجام می گیرد و آن حل یک مشکل است و تا مشکلی نباشد لزوم یادگیری احساس نخواهد شد. کودک تا گرسنه نباشد برای پیدا کردن محل غذا فعالیت نمی کند. خوش بینی و بدبینی را هم می آموزد که هر کدام از آن ها نتیجه یادگیری های مختلف در طول زندگی است. تجارب نتیجه بخش و موفقیت آمیز سطح یادگیری را بالا می برد. که خانه ،مدرسه و جامعه باید امکان و فرصت هایی برای کودکان فراهم سازندکه تجارب دست اول را به دست آورند و کودک به وسیله همین تجارب امیال خود را پی ریزی کند و یکی از بهترین ابزارها خواندن و شنیدن قصه و شعرهای زیبا است .
خصوصیات رشد جسمی و روانی کودکان :
الف-دوره قبل از دبستان : سریع ترین مرحله رشد کودک است و کودک شدیداً کنجکاو ،و تمرکزش کم است بین تخیل و واقعیت در نوسان است او کتاب هایی را دوست دارد که از محیط ،گیاهان ،حیوانات و فضای آشنای زندگی اش حرف بزند.
.
ب-سال اول دبستان : تفکر منظم و منطقی شده است و اعتماد به نفس او بیشتر شده و به سوی بزرگترها نزدیک شود. از گردآوری اشیا لذت ببرد می توان کتاب های عکسدار در اختیار او قرار داد. چون در سن ٦ساگی از خانواده جدا می شود و با تجربیات گذشته اش که آموخته ، به محیط واکنش نشان می دهد و پیوسته دوست دارد مورد تایید بزرگسالان قرار گیرد و سعی می کند کارهایی بی عیب و نقص انجام دهد .
نقش ادبیات در رشد شخصیت کودکان :
چون خود را با قهرمان همراه می ساد و خلاقیت هایی که گاه و بی گاه به جای قهرمان قصه از خود بروز می دهد به تقویت مهارت زندگی می پردازد. بینش و اطلاعات وسیع تری پیدا می کند و هوشیار و دارای اعتماد به نفس و مسلط به دنیای اطراف خود خواهند بود. با توجه به این که خانواده بیشتر آموزش خود را به صورت غیر فعال و سپردن به حافظه کودک می کنندو از هدف تعلیم و تربیت که پرورش انسان خلاق است باز می ماند.
هدف های برنامه ادبیات کودکان :
کمک به پرورش قدرت بیان و عواطف -١
تقویت تخیل –٢
تحریک قوه ابتکار و تخیل –٣
ایجاد عشق و علاقه –٤
رشد اعتماد به نفس در کودکان –٥
برآورده شدن نیازهای عاطفی کودکان و آماده ساختن آنان برای دریافت پیام های اخلاقی و آسمانی – ٦
آنچه یک مادرباید بداند
روشهایی وجود دارند که با کمک آنها میتوانید با فرزندانتان ارتباط برقرار سازید واستفاده از این روشها به فرزندانتان کمک می کند تا سریع یاد بگیرند چگونه خودشان را دوست بدارند ورفتار
خودشان را کنترل کنند.که در این نوشتار به سه روش اساسی اشاره می کنیم. به شرط اینکه در مورد سه روشی که برای برقراری ارتباط با فرزندانتان خواهید خواند ,مادام که عملآ حداقل به مدت یکماه در خانه خودتان به کارنبسته اید قضاوت نکنید اما پس از عمل پیش خودتان قضاوت کنید ببینید که چطور فرزندانتان تغییر رفتارداده آنگاه از آنها بپرسید که چقدر خودشان را خوب و رفتارشان را موجه حس می کنند دقیقآ احساس می کند که رفتار او قابل قبول نبوده ولی خود او همیشه نزد شما عزیز و دوست داشتنی است.
الف- در روابط خانوادگی اهدافمان را مشخص کنیم
وقتی اهداف مشخص نباشند مسلمآ مشکل پشت مشکل پدید می آید زیرا درست نمی دانند که بقیه اعضای خانواده چه می خواهند.
اهداف زمانی برای خانواده ما موثراست که :
هدفهای مشخصی چه به عنوان یک خانواده (اهداف من) وچه به عنوان تک تک اعضاداشته باشیم
2-سعی کنیم قرار دادی دو جانبه ببندیم تا همگی احساس کنیم انچه را که ازخانوادمان انتظار داریم به دست می آوریم
اهداف ما کاملآ مشخص باشدبه گونه ای که دقیقآ نوع خواسته وزمان وقوع آن را نشان دهد.-3
4-حداقل روزی یک بار به هدفهایمان نگاه کنیم وفرزندانمام را هم تشویق کنیم که همین کار را انجام بدهند.
5-هفته ای یک بار همه خانواده دور هم جمع شویم وهدفهایمان را مرور کنیم واز پیشرفت هایی که در راه تحقق آنها نصیبمان شده است لذت ببریم.
ب-این گونه از تشویق استفاده کنیم:
1-درمقام یک مادر خوب از قبل به فرزندانمان بگوییم که قصد داریم آنها را هر وقت کار خوبی اتجام دهند تشویق کنیم.
فرزندانمان را هنگام انجام کار خوب ودرست تشویق کنیم2-
کاری را که درست انجام داده اند دقیقآ برایشان بازگو کنیم..3-
4-احساس خوبی را که در مورد عملشان داریم برایشان بگوییم.
5-سپس آنچه راکه در همان لحظه دقیقآ مطابق با احساساتمان است انجام دهیم یعنی بهشان بگوییم که دوستشان داریم یا آنها را در آغوش بگیریم یا هر دو کار را با هم انجام دهیم.
6-بچه هایمان را تشویق کنیم که به همین روش با ما رفتار کنند.یعنی مارا هنگام انجام دادن کاری درست تحسین کنند ومورد توجه قرار دهند.
وقتی آنها هنگام انجام دادن کاری درست غافلگیر می شوند تشویق می شوند که دوباره همان کار درست را انجام دهند.
وانجام کارهای درست باعث می شود که آنها در مورد خودشان احساس خوبی بکنند وبچه هایی هم که خود را دوست داشته باشند رفتار خوبی از خودشان بروز می دهند.
وقتی که آنها کارشان را خوب انجام دادند شما با تشویق کردنشان کاری می کنید که از موفقیتشان لذت ببرند.
ج-از سرزنش برای رشد بچه ها بهره بگیریم :
از قبل به بچه ها بگوییم که هر وقت رفتارشان به نظر ما نادرست بود به آنهاگوشزد خواهیم کرد واز آنها هم بخواهیم با خود ما هم همین کار را با احترام متقابل انجام بدهند.
به محض مشاهده رفتار نادرست بچه هایمان را سرزنش می کنیم دقیقآ آنچه را که به نظرمان اشتباه بوده برایشان باز گو می کنیم بدون هیچ نقطه ی ابهامی آنچه را که در مورد رفتار غلطشان احساس می کنیم برایشان بیان می نماییم.
آنها را طوری لمس می کنیم که بفهمندما جانبداروطرفدارشان هستیم به آنها یاد اوری می کنیم که می دانیم هر کدامشان فردی پر بها و با ارزش هستند.
خیلی ساده به آنها می گوییم با وجود اینکه رفتار اخیرشان را دوست نداریم اما خودشان را دوست داریم.
پایان سرزنش را با درآغو ش گرفتن بچه ها وگفتن اینکه دوستتان داریم نشان می دهیم.
کلید موفقیت یک مادر تمایزی است که او بین ارزش بچه و رفتار او قائل می شود در این صورت بچه توبیخ شده
در نتیجه بچه همیشه احساس امنیت میکند این موضوع رابا بچه ها کاملآ روشن کنید که از آنها انتظار دارید در عین حالیکه با شما برخوردی محترمانه دارند می توانند هر چه را که در مورد رفتار شما احساس می کنند به شما بگویند البته تا جایی که شما را به عنوان یک فرد مورد تهاجم قرار نداده باشند. پس وقتی برای شما احترام قائل هستند ما هم به گفته هایشان گوش کنیم.
مبالغه واغراق آن است که در صفت کردن وستایش ونکوهش کسی یاچیزی افراط وزیاده روی کنند،چندانکه از حدّعادت معمول بگذرد وبرای شنونده شگفت انگیز باشد.
هرگاه اغراق ومبالغه را به درجه ای رسانده باشند که در عقل وعادت،ممکن وباورکردنی نباشد،آن را« غلو »می گویند.
اغراق در لغت به معنی سخت کشیدن کمان است.اغراق ومبالغه درجاتی دارد که بعضی به عقل وعادت نزدیکتر وبعضی دورتر است.مثال:
شود کوه آهن چودریای آب اگر بشنود نام افراسیاب
ز سمّ ستوران درآن پهن دشت زمین شد شش و آسمان گشت هشت
که من از گشاد کمان روز کین بدوزم همی آسمان بر زمین
(فردوسی)
گر برگ گل سرخ کنی پیرهنش را از نازکی آزار رساند بدنش را
(طرب اصفهانی)
سعدی به طور نقد ادبی وتعریض گونه ای گفته است:
چه حاجت که نه کرسی آسمان نهی زیر پای قزل ارسلان
مگر پای عزّت برافلاک نه بگو روی اخلاص بر خاک نه
حافظ گوید :
هر شبنمی در این ره صد بحر آتشین است دردا که این معما شرح وبیان ندارد
نمونه ی دیگر ازسعدی:
بگذار تا بگریم چون ابر در بهاران کز سنگ ناله خیزد وقت وداع یاران
دوچشم مست میگونت ببرد آرام هشیاران دوخواب آلوده بربودندعقل از دست یاران
در فرهنگ اصطلاحات ادبی این صنعت این گونه تعریف شده است :
مبالغه اقسامی دارد؛ بعضی مقبول است وبعضی مردود، مبالغه مقبول از محسنات بدیعی است.مبالغه منحصر است در سه قسم تبلیغ،اغراق ،غلو
مبالغه ی مردود آن است که در بعضی اوصاف مدح وهجا وغیر آن چندان غلو کنند که ترک ادب شرعی کند
وچنانکه خاقان سروده است:
یوسف نجّار کیست نوح درود گر که بود تازهنر دم زنندبر دراسکان او
نوح نه بس علم داشت گرپدر من بدی قنطره بستی به علم برسرطوفان او
بعضی ها بین مبالغه واغراق وغلو فرق می گذارند ومبالغه راادعای وصف چیزی می دانند که این ادّعا عقلاً وعادتاً ممکن باشد:
به دندان رخنه در پولاد کردن به ناخن راه در خارا بریدن
بسی برجامی آسان تر نماید زیارمنّت دونان کشیدن
انرژی هسته ای چیست؟
انرژی هسته ای انرژی گرمایی آزاد شده حاصل از شکافت اتم اورانیوم است که از آن برای تولید بخار آب و گرداندن توربین های تولید برق استفاده می شود. اورانیوم معدنی طی فرایندی در تأسیسات فرآوری باید به گاز هگزافلوراید یا uf6 تبدیل شود و سپس با تزریق به شبکه ای ازسانتر یفیوژها غنی شده و سپس قابل استفاده است. البته فقط اورانیوم نیست که با آن می توان انرژی هسته ای تولید کرد، مثلا از پولوتونیم یا دیگر رادیو اکتیوها نیز می توان انرژی هسته ای تولید نمود، این انرژی در دسته انرژی های نیمه پاک و غیر قابل تجدید تقسیم بندی می شود. به این دلیل نیمه پاک که زباله ها و پس مانده های آن هزاران سال در محیط زیست باقی مانده و برای سلامت موجودات زنده بسیار خطرناک هستند، با وجود این پس از مقایسه آماری بین خطرات همه انواع انرژی، انرژی هسته ای جزو بهترین گزینه های موجود به شمار می آید. لازم به ذکر است انرژی هسته ای به تمامی انرژی های دیگر قابل تبدیل است ولی هیچ انرژی به انرژی هسته ای تبدیل نمی شود.
تعریف فن آوری هسته ای:
فن آوری هسته ای عبارت است از توانایی تبدیل اورانیوم طبیعی که در طبیعت وجود دارد، از طریق شکاف اتم به اورانیوم غنی شده که دارای انرژی بسیار است، در مقطع کنونی حدود ده کشور در دنیا این دانش را در اختیار دارند.