قناعت چيست؟
قناعت يعني راضي بودن به روزي خداوند اگرچه اندك باشد و چشم ندوختن به آنچه در دست ديگران هست. قناعت نشانه ي ايمان راستين است. پيامبر صلى الله عليه و سلم فرمود: (قد أفلح من أسلم، و رُزق كفافًا، و قَنَّعه الله بما آتاه) [مسلم] يعني: "رستگار گشت آنكه اسلام آورد، رزق و روزي داده شده و خداوند او را به آنچه داده است قانع سازد."
قناعت رسول خدا صلى الله عليه و سلم:
پيامبر صلى الله عليه و سلم به چيزي که داشت راضي بود و از کسي چيزي در خواست نمي کرد و به دنبال مال کسي نبود. آنحضرت صلى الله عليه و سلم بوسيله ي مال و دارايي بانو خديجه -رضي الله عنها- به تجارت مي پرداخت،و سود بسياري مي کرد بدون اينکه چشم طمع به اين مال داشته باشد. از مالي که مسلمانان در ميدان هاي جنگ به دست مي آوردند دوري مي کرد، و از آن چيزي نمي گرفت بلکه آن را در بين يارانش تقسيم مي کرد.
پيامبر صلى الله عليه و سلم بر روي حصير مي خوابيد، اصحاب آثار حصير را بر روي بدنش مي ديدند و خواستند تا زيرانداز نرمي برايشان فراهم کنند تا بر روي آن بنشينند، پس به آنها گفت: (ما لي و ما للدنيا، ما أنا في الدنيا إلا كراكب استظل تحت شجرة، ثم راح و تركها) [ترمذي و ابن ماجه] يعني: " مرا به دنيا چه کار؟ من در دنيا جز مانند سواري که بر سايه ي درختي استراحت نموده و بعداً آنرا ترک نموده و مي رود، نيستم ".
قناعت در کارهاي خير نيست:
فرد مسلمان بايد به آنچه که خداوند در دنيا قسمت وي کرده است قناعت پيشه نمايد، اما در کارهاي خير و نيکو بايد حريص بوده و دائما در حال زياد کردن خيرات باشد. درست مانند فرموده ي خداوند متعال: {و تزودوا فإن خير الزاد التقوى} [بقرة: 197] يعني: " و براى خود توشه برگيريد كه در حقيقت بهترين توشه پرهيزگارى است و اى خردمندان از من پروا كنيد ". و نيز مي فرمايد: {و سارعوا إلى مغفرة من ربكم و جنة عرضها السموات و الأرض أعدت للمتقين} [آل عمران: 133] يعني: " و براى نيل به آمرزشى از پروردگار خود و بهشتى كه پهنايش [به قدر] آسمانها و زمين است [و] براى پرهيزگاران آماده شده است بشتابيد ".
فضيلت قناعت:
انسان قانع را خدا و مردم دوست دارند. قناعت سود و منافع بسياري را در دنيا و آخرت نصيب انسان مي سازد.
از جمله فضايل قناعت:
قناعت سبب برکت و افزوني مال است:
قناعت گنجي است بي پايان. پيامبر صلى الله عليه و سلم ما را از بهترين دارايي ها خبر داده و فرمودند: (ليس الغِنَى عن كثرة العَرَض، ولكن الغنى غنى النفس) [متفق عليه] يعني: " غنا و بي نيازي با زياد بودن مال نيست، بلکه غنا در غناي نفس است."
و همچنين فرمود: (من أصبح منكم آمنًا في سربه، معافًى في جسده، عنده قوت يومه، فكأنما حيزت له الدنيا) [ترمذي و ابن ماجه] يعني: ": آنکه از شما صبح نمايد، در حاليکه در جان خود ايمن بوده و در جسدش سالم است و توشه ي روز خود را داشته باشد، گوئي تمام دنيا به وي داده شده است."
هر گاه مسلمان از قسمت و روزي تعيين شده اش بوسيله ي خداوند راضي بوده و از ديگران بي نياز گشت، در بين آنها صاحب بزرگي و منزلت گرديده و هيچ کس نمي تواند او را خوار کند.
اما طمع و ميل به زياد کردن مال فرد را در بين مردم خوار و ذليل و فاقد عزت مي گرداند. پيامبر صلى الله عليه و سلم مي فرمايد: (و ارْضَ بما قسم الله لك تكن أغنى الناس)
[ترمذي و احمد] يعني: "و به آنچه خداوند ترا روزي داده است راضي باش تا توانگرترين كس باشي".
انسان طمع کار هيچ وقت سير نيست و دوست دارد که از مردم در خواست كمك مالي کند. چنين فردي هرگز برکت و فزوني در مالش را احساس نمي کند. پيامبر صلى الله عليه و سلم فرمودند: (لا تُلْحِفُوا (تلحوا) في المسألة، فوالله لا يسألني أحد منكم شيئًا فتُخْرِجُ له مسألتُه مِنِّي شيئًا، و أنا له كاره، فيبارَكُ له فيما أعطيتُه) [مسلم و نسائي و احمد] يعني: " در سؤال، اصرار و الحاح نکنيد! بخدا سؤال نميکند يکي از شما از من چيزي را که به سؤالش از نزدم چيزي را برايش بيرون سازد، و من بدان راضي نباشم، و باز برکت گذاشته شود در چيزي که من بوي ميدهم."
پيامبرصلى الله عليه و سلم باز فرموده است: (اليد العليا خير من اليد السفلى، و ابدأ بمن تعول، و خير الصدقة عن ظهر غنى، و من يستعففْ يعِفَّهُ الله، و من يستغنِ يغْنِهِ الله) [متفق عليه] يعني: " دست بالا بهتر است از دست پائين، و آغاز کن به عائله ات. و بهترين صدقه آنست که از روي توانگري باشد، و کسي که عفت جويد خداوند او را عفيف نگه دارد، و کسي که بي نيازي جويد، خداوند او را بي نياز گرداند."
قناعت راهي به سوي بهشت:
پيامبر صلى الله عليه و سلم تاكيد مي فرمايد که مسلمان قانعي که از مردم چيزي نخواهد، پاداشش بهشت خواهد بود. آنحضرت صلى الله عليه و سلم يكبار فرمود : (من يكفل لي أن لا يسأل الناس شيئًا و أتكفل له بالجنة؟)، فقال ثوبان: أنا. فكان لا يسأل أحدًا شيئًا. [ابوداود و ترمذي و احمد] يعني: " چه كسي هست تا به من ضمانت دهد كه از كسي چيزي نطلبد تا من به او ضمانت بهشت را بدهم."
قناعت باعث عزت نفس مي شود:
انسان قانع فرد آزادي است، و كس ديگري بر وي تسلط ندارد. اما طمع كاري فرد را بنده ي ديگري مي سازد. امام علي -رضي الله عنه- گفته است: طمع بندگي ابدي است.(بندگي هميشگي).
حكيمي چنين مي گويد: كسي كه مي خواهد روزگار زندگانيش را آزادانه بگذراند، اجازه ندهد طمع را در قلبش لانه كند. و گفته اند: عزت در قناعت، و ذلت خواري در طمع است. و گفته شده: بنده سه دسته اند: بنده ي سستي و تنبلي، بنده ي شهوت و بنده ي طمع.
قناعت راهي براي آرامش نفس:
مسلمان قانع در آرامش زندگي كرده و در امنيت و اطمينان خاطر کامل بسر مي برد. ولي فرد طمع کار هميشه در حال شكوه و ناله زندگي نموده و آرام و قرار ندارد. پيامبر صلي الله عليه و سلم در يک حديث قدسي مي فرمايد: (يابن آدم تفرغْ لعبادتي أملأ صدرك غِنًى، و أَسُدَّ فقرك. و إن لم تفعل، ملأتُ صدرك شُغْلا، و لم أسُدَّ فقرك) [ابن ماجه] يعني: "اي بني آدم، خودت را به عبادت من مشغول دا تا قلبت را از توانگري لبريز سازم تنگدستي از تو بازدارم. اگر چنين نكني، سينه ات را لبريز از افكار ساخته و از تهي دستي ترا بازندارم."
يکي از حکيمان مي گويد: خوشي دنيا به اين است که به رزق خود قانع باشي، و اندوه آن اين است که غم چيزي را بخوري كه مال تو نيست.
بسیج چیست؟
بسیج شجره طیبه و درخت تناور و پر ثمری است که شکوفه های آن بوی بهار وصل و طراوت یقین و حدیث عشق می دهد، بسیج مدرسه عشق و مکتب شاهدان و شهیدان گمنامی است که پیروانش بر گلدسته های رفیع آن، اذان شهادت و رشادت سر داده اند. بسیج میقات پا برهنگان معراج اندیشه پاک اسلامی است که تربیت یافتگان آن، نام و نشانی در گمنامی و بی نشانی گرفته اند.
.
بسیجی کیست؟
بسیجی کسی است که در عمل علاقه خود را به پیشرفت و حفظ و گسترش اقتدار نظام اسلامی و شأن و حیثیت ملت مسلمان نشان دهد. یعنی بسیجی بودن معیار و ملاکی است که بر اساس آن میزان تعهد اعضای آن به اصول و آرمان های انقلابی سنجیده می شود.
.
تاریخچه بسیج
تاریخ و سابقه بسیج به بیداری قوم بنی اسراییل و قیام آن قوم بر ضد ظلم فرعونی به فرمان حضرت موسی علیه السلام و بسیج اصحاب پا برهنه و فقیر صفه در برابر ظلم و غارت اشراف بت پرست مکه، به دعوت رسول اکرم – صلی الله علیه و اله و سلم – و نیز اهتمام ائمه اطهار علیهم السلام. که نگرش الهی داشتند و به تشویق مردم به هم پیمانی برای حل مسائل سیاسی و کاهش گرفتاری مسلمین باز می گردد.
در عصر حاضر هم، بسیج مردم در جریان تحریم تنباکو و مبارزه بر ضد استعمار دولت انگلیس به فتوای مرحوم میرزای شیرازی و قیام پانزده خرداد در سال ۱۳۴۲ در برابر ظلم و خیانت رژیم پهلوی و استمرار مبارزه آنان تا سرنگونی حکومت شاهنشاهی در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ ماهیت بسیجی دارد.«سنگ بنای بسیج بر حکم فقهی و جهادی استوار است؛ جهادی که مبتنی بر روحیه دفاعی باشد و نه تهاجمی یا جهان گشایی، بسیج در نظر امام مولودی جدید است که کارشناسان جهانی نمی توانند آن را بشناسند، هر گاه قوه ایمان در ملتی زنده شود، همگان را به قیام الله فرا می خواند و می تواند سرتاسر یک کشور را بسیج نماید، معیار حرکت بسیج هم همین اسلام و درک مفاهیم عالیه آن است».
.
نقش بسیجیان در تداوم انقلاب اسلامی
برخی از زمینه هایی را که بسیجیان می توانند در آن به صورت فعال وارد شده و از توان خود در دفاع از حریم آزادی و استقلال و حکومت اسلامی بهره گیرند، می توان به شرح زیر عنوان کرد:
.
ویژگی های بسیجیان
بسیجی بودن یک ارزش و آمادگی برای دفاع از حق- حق شناسی و حق پرستی و پاسداری و صیانت از حق است؛ می توان مفهوم بسیج را با مفاهیمی مانند: انصار و مهاجران، اصحاب امام زمان(عج)، یاران حق، مرزبانان توحید، شیفتگان خدمت، تشنگان ولایت، پاسداران عدالت، جنود الهی و حزب خدا و منتظران ولی الله و رهروان خمینی کبیر(رض) تطابق داد و از ایشان به بزرگی و بزرگواری و کرامت یاد کرد. در این مقاله به گوشه هایی از صفات منتظران راستین ولی عصر ارواحنا فداه اشاره شده که می توان تبلور صفات یاد شده را در بسیجیان جستجو کرد و انتظار می رود تا بسیجیان با اخلاص اردوگاه خمینی کبیر(رض) با توکل بر خداوند و تلاش صادقانه تجلی صفات یاران مهدی(عج) را نوید بدهند و یاد آن بزرگوار را در دلها و جانها زنده کنند و الگوئی برای نسل امروز و نسلهای آینده باشند مطلب را با هم از نظر می گذرانیم.
.
ویژگی های تفکر بسیجی
“بسیجی” از جمله واژه هایی است که به لطف انفاس قدسی امام تنها در لغتنامه و دایرهالمعارف انقلاب اسلامی یافت میشود. “بسیجی” فرد عاشق سراز پا نشناختهای است که لحظه لحظه زندگی خویش را وقف اسلام و قرآن و ولایت و انقلاب اسلامی کرده است.
شناخت بسیجی در وضعیت کنونی و آینده از ضروریات بزرگی است که در سرنوشت سامان دادن به کشور، ترویج اسلام ناب و تداوم راه مقدس انقلاب و امام راحل (سلامالله علیه) نقش تعیین کننده دارد.
، تفکر بسیجی است که ما را میتواند به گوشههایی از حیات معنوی او رهنمون و ماهیت و شخصیت واقعی این انسان معنوی و الهی را برای ما روشن سازد.
.
بسیج و رسانه ها
برای اینکه رابطه بسیج و رسانه را کشف کنیم ابتدا نگاهی به بسیج و ماموریت های اصلی آن می اندازیم و سپس نقش رسانه را مرور می کنیم تا رابطه این دو و تأثیر و تأثرشان بر یکدیگر آشکار شود.
ماموریت های بسیج و ماموریت های رسانه ها
بسیج و قانون
ماموریت ها و مسوولیت های بسیج
پنجم آذر در تقویم به نام روز بسیج نامگذاری شده است. بسیج که یکی از نیروهای پنجگانه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به شمار می رود به تازگی در پی اجرای طرح تعالی در سپاه از نظر تشکیلاتی دستخوش تغییر و تحول شده است. فرماندهان نیروی مقاومت بسیج از توان بازدارندگی این نیرو در برابر تهدیدات همچنین گستردگی تشکیلاتی آن در میان دانش آموزان، فرهنگیان، دانشجویان، استادان دانشگاه، مهندسان، اصناف، جامعه پزشکی و… به عنوان قابلیت هایی منحصر به فرد یاد می کنند. بسیج در سال های اخیر با تشکیل دو سازمان در عرصه های سازندگی و علمی نیز فعال شده است
.
مسوولیت های بسیج
دفاع در برابر تهاجم بیگانگان- 1
- حفظ امنیت داخلی2
- سازندگی3
- فرهنگی ـ اجتماعی4
- علمی5
- امداد و نجات6
.
بسیج از نظر امام خمینی
تشکیل بسیج مستضعفین، ارتش بیست میلیونی به فرمان امام خمینی(رحمت الله علیه) هوشیاری و درایت بی نظیر حضرت امام خمینی(رحمت الله علیه) از جمله اساسی ترین عوامل در جهت خنثی سازی توطئه ها به حساب می آید که به برکت این دوراندیشی و هدایت انقلاب در مسیر اصلی خود، زمینه انقلاب دوم فراهم آمد و با سقوط لانه جاسوسی امریکا در تهران و برملاشدن ماهیت سلطه جو و تجاوزکارانه امریکا، شیطان بزرگ با ضربه ای سخت و جبران ناپذیر روبرو شد.
.
بسیج از نظر آیت الله خامنه ای
بسیج عظیم مردمی، یکی از نعمتهای بزرگ الهی است.
مقام معظم رهبری، خطبه نماز جمعه ۱/۹/۸۱
هر کس که در دل برای سرنوشت خود، سرنوشت این ملت و آینده ایران اسلامی ارزش قائل است آن کسی که برای استقلال و هویت ملت خود ارزشی قائل است، آن کسی که از تسلط قدرتهای بیگانه بیزار است، آن کسی که برایش آینده این کشور و این ملت و آینده دنیای اسلام یک هدف بزرگ محسوب می شود، آن کسی که از رنج های ملت فلسطین دلش خون است … آن کسی که مایل است بیش از یک میلیارد مسلمان دنیا قدرت عجیبی را تشکیل بدهند که بشریت را به سمت کمال هدایت کنند و خودشان در قله کمال قرار بگیرند، آن کسی که این احساسات و این درکها را دارد و حاضر است در این راه قدمی بردارد او بسیجی است.
از بیانات مقام معظم رهبری در اجتماع خانواده های مکرم شهدای اراک۲۴/۸/۷۹
وجود بسیج باید ما را وادار کند به شکر الهی، نشاط جوانان بسیجی باید ما را وادار کند به شکر الهی…
از بیانات مقام معظم رهبری در اجتماع بسیجیان ۲۹/۷/۷۹
.
بسیج از نظر شهیدان
برادران بسیجی و انجمن اسلامی، سعی کنید خدا را همیشه و همه جا ناظر و حاضر به اعمالتان بدانید تا سعادتمند شوید. سعی کنید با مد نظر قرار دادن قوانین و اسلام و شرع و با اطاعت از اوامر امام عزیزمان، این قلب تپنده امتحزب الله بتوانید مروج و مبلغ خوبی برای اسلام عزیز در منطقه باشید. انشاءالله
پاسدار شهید غلامحسین طالبی رحمت آبادی از : شهرری
برادران بسیجی که به حق پشتوانه انقلاب و وارثان حقیقی خون شهدا میباشید، باید همگی و در همه حال به فکر تزکیه نفس خود باشیم و خودمان را بسازیم و این نکته را باید توجه داشته باشید که این لباس جانبازی که پوشیدهاند، لباس سربازان امام زمان(عج) است و متوجه اهمیت و مسؤولیتخطیری که بر دوش شما استباشید. قدر خودتان و قدر یکدیگر را بدانید.
پاسدار شهید محمد رضا رمضانی از: تهران
.
شعر در مورد بسیج
بسیجی بنده خاص الهی است*بسیجی در حقیقت یک سپاهی است
بسیجی گلشن دین را گلاب است*بسیجی آرمان شیخ و شاب است
بسیجی پاک از هرنقص و عیب است*بسیجی صاف از هر شک و ریب است
بسیجی را توقع نیست در کار*بسیجی نه تشریفات می خواهد نه دستار
بسیجی بنده شایسته اوست*بسیجی سر به سر وابسته اوست
بسیجی دل به این عالم ندارد*دلش را بر خدای خود سپارد
بسیجی سنگرش سجاده اوست*وصالش در شراب باده اوست
بسیجی مخلص دین مبین است*بسیجی پیرو مولای دین است
بسیجی فانی اندر انقلاب است*بسیجی حامی اسلام ناب است
بسیجی نی به فکر ملک ومال است*نه اندر غصه اهل وعیال است
بسیجی شعله ائی از نار عشق است*بسیجی سنبل گلزار عشق است
نه دل بسته به این دنیای فانی*نه غمناک است از بهر زندگانی
خدایا حق پیغمبر وآلش*بسیجی را نگهدار از زوالش
بسیجی آرزوی مومنین است*بسیجی نور چشمان امین است
امروزه جمهوری اسلامی در حوزههای اقتصادی خود با مسائل یا مفاهیمی مواجه است که به هیچ عنوان تاکنون چه در عرصهی نظر و در کتابهای درسی و چه در عرصهی عمل و تجارب بشری مشابه و مابهازای واقعی نداشته است.
امروزه جمهوری اسلامی در حوزههای اقتصادی خود با مسائل یا مفاهیمی مواجه است که به هیچ عنوان تاکنون چه در عرصهی نظر و در کتابهای درسی و چه در عرصهی عمل و تجارب بشری مشابه و مابهازای واقعی نداشته است. بنابراین خود انقلاب اسلامی مکلّف به نوآوری و ابتکار و نظریهپردازی و الگوسازی در این عرصههای جدید اقتصادی است. هر کشوری که عَلم استکبارستیزی را برپا کند نیازمند چنین الگوهایی است. یکی از این مفاهیم، «اقتصاد مقاومتی» است.
اگر تمام دانش انباشته و کتابهای مرسوم اقتصادی دنیا را مطالعه کنید، نظریه یا تجربهای مدون و مکتوب دربارهی اقتصاد مقاومتی نخواهید یافت. در تمام متون و کتابهای اقتصاد، هیچ پیشینهای نظری یا عملی از تحریم بانک مرکزی نخواهید دید و از آنجا که این امر تاکنون سابقه نداشته، چگونگی واکنش به آن هم امری بدیع است. حتی اگر مطالعاتی هم در این باره صورت گرفته باشد، در طبقهبندیهای محرمانه و امنیتی قرار گرفته و امکان دسترسی به آن برای کارشناسان معمولی وجود ندارد. نتیجه اینکه اقتصاددان انقلاب اسلامی نمیتواند از نظریههای متداول برای حل مشکل و مسألهی خود بهره بگیرد. لذاست که جنبش نرمافزاری و الگوی اسلامی- ایرانی ادارهی جامعه، شکل بدیعی به خود میگیرد که الهامبخش جمیع ملتهای آزاده خواهد بود.
مطلبی که در این نوشته درآمدی بر آن خواهم داشت، مسألهی اقتصاد مقاومتی است. ابتدا لازم است که یک تبیین و تعریف علمی از اقتصاد مقاومتی ارائه دهیم. اقتصاد مقاومتی را میتوان چهارگونه تعریف نمود و چهار الگو از آن یا ترکیبی از همهی آنها را در کشور به عنوان پروژههایی ملی پیگیری کرد.
اقتصاد موازی
تعریف اول از اقتصاد مقاومتی به مثابهی «اقتصاد موازی» است؛ یعنی همانطور که انقلاب اسلامی با توجه به نیاز خود به نهادهایی با روحیه و عملکرد انقلابی، اقدام به تأسیس نهادهایی مانند کمیتهی امداد، جهاد سازندگی، سپاه پاسداران و بنیاد مسکن نمود، امروز نیز بایستی برای تأمین اهداف انقلاب، این پروژه را ادامه داده و تکمیل کند؛ چرا که انقلاب اسلامی به اقتصاد مقاومتی و به نهادسازیهای مقاومتی در اقتصاد نیاز دارد که چه بسا ماهیتاً از عهدهی نهادهای رسمی اقتصادی برنمیآید. پس باید نهادهایی موازی برای این کارویژه ایجاد کند؛ یعنی ما در کشورمان به «اقتصاد پریم» نیاز داریم.
این امر البته به معنای نفی نهادهای مرسوم نیست. کما اینکه اکنون ما همزمان از هر دو نهاد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و نهاد ارتش جمهوری اسلامی برای دفاع از انقلاب بهرهمندیم. البته این الگو در مدلهای حکمرانی مرسوم در دنیا و اتفاقاً در کشورهایی که از تجربه و توان حکمرانی بیشتری برخوردار باشند وجود دارد و این کشورها از نظامهای چندلایهی سیاستگزاری و ادارهی امور عمومی برخوردارند. به عنوان مثال میتوانیم از حضور همزمان نهادهای دولتی، سازمانهای مردمنهاد، خیریه و بنگاههای خصوصی در عرصهی بهداشت و سلامت یا حتی در عرصهی دفاعی و امنیتی کشورهای توسعهیافتهی غربی نام ببریم. البته مهمترین مشکل این الگو این است که حسب نیازهای خاص انقلاب اسلامی و در عرصهی اجرا با سؤالات نوینی روبهرو خواهد بود، زیرا مثلاً هیچ تصوری از «بانک مرکزی موازی» در یک کشور و سامانبخشی به عرصهی پولی- مالی کشور در دو لایهی دولتی و عمومی وجود ندارد. اما باز هم منطقاً نمیتوان این الگو را در زمرهی مدلهای ادارهنشدنی و غیرمعقول به حساب آورد.
اقتصاد ترمیمی
تعریف دوم از اقتصاد مقاومتی عبارت از اقتصادی است که در پی «مقاومسازی»، «آسیبزدایی»، «خللگیری» و «ترمیم» ساختارها و نهادهای فرسوده و ناکارآمد موجود اقتصادی است. یعنی اگر در رویکرد قبلی میگفتیم که فلان نهاد نمیتواند انتظارات ما را برآورده کند، در رویکرد جدید به دنبال آن هستیم که با بازتعریف سیاستهای نهادهای موجود، کاری کنیم که انتظارات ما را برآورند. مثلاً در این تعریف، ما از بانک مرکزی یا وزارت بازرگانی میخواهیم که کانونهای ضعف و بحران را در نظام اقتصادی کشور شناسایی کنند و خود را بر اساس شرایط جدید اقتصادی، تحریمها یا نیازهای انقلاب اسلامی بازتعریف نمایند و در نتیجه عملکردی جهادی ارائه دهند. در مقام تمثیل میتوان گفت این کار شبیه همان کاری است که «پتروس فداکار» با فروبردن انگشت خود در تَرَک دیوارهی سد انجام داد؛ یعنی باید ترکهای ساختاری دیوار نهادهای اقتصادی را ترمیم کنیم. این مسأله یعنی ترمیم و مقاومسازی ساختارهای اجرایی و اداری کشور حسب نیازهای مختلف و مقتضیات زمان و مکان هم امری دور از ذهن نیست. کشورهای توسعهیافته نیز در برهههایی از تاریخ اقتصادی خود، مجبور به مقاومسازی ساختارهای اقتصادی شدند. مثلاً غرب پس از دو شوک نفتی 1979 و 1983 میلادی، اقدام به جایگزینی سوختهای فسیلی با سایر سوختهای نوین کرد؛ بهطوری که امروزه با قیمتهای بالای یکصد دلار نیز دچار شوک نفتی نمیشود. با این توضیحات ما امروز فقط نیازمند عزمی ملی برای اجرای این پروژهی ملی و ارزشی هستیم.
چهار تعریف از اقتصاد مقاومتی
اقتصاد دفاعی
تعریف سوم از اقتصاد مقاومتی، متوجه «هجمهشناسی»، «آفندشناسی» و «پدافندشناسی» ما در برابر آن هجمه است. یعنی ما باید ابتدا بررسی کنیم که مخالفان ما حمله به اقتصاد ایران و اخلال در آن را چگونه و با چه ابزارهایی صورت میدهند. بنابراین وقتی به اقتصاد مقاومتی دست یافتهایم که ابزارها و شیوههای هجمهی دشمن را پیشاپیش شناخته باشیم و بر اساس آنها استراتژی مقاومت خود را علیه آنان تدوین و اجرا کنیم. بدیهی است تا آفند دشمن شناخته نشود، مقاومت متناسب با آن نیز طراحی و اجرا نخواهد شد.
اقتصاد الگو
چهارمین تعریف نیز این است که اساساً اقتصاد مقاومتی یک رویکرد کوتاهمدت سلبی و اقدامی صرفاً پدافندی نیست؛ بر خلاف سه تعریف قبلی که اقتصاد مقاومتی را یا پدافندی یا کوتاهمدت میدانستند، این رویکرد چشماندازی کلان به اقتصاد جمهوری اسلامی ایران دارد و یک اقدام بلندمدت را شامل میشود. این تعریف هم که به نظر میرسد دور از دیدگاههای رهبر معظم انقلاب نیست، رویکردی ایجابی و دوراندیشانه دارد. در این رویکرد، ما در پی «اقتصاد ایدهآلی» هستیم که هم اسلامی باشد و هم ما را به جایگاه اقتصاد اول منطقه برساند؛ اقتصادی که برای جهان اسلام الهامبخش و کارآمد بوده و زمینهساز تشکیل «تمدن بزرگ اسلامی» باشد. بدین معنا اساساً در الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت، یکی از مؤلفههای مهم الگو میباید متضمن مقاومت و تحقق آن باشد. در این مقوله است که اقتصاد مقاومتی مشتمل بر اقتصاد کارآفرینی و ریسکپذیری و نوآوری میشود.
البته همهی این چهار تعریف از اقتصاد مقاومتی به نوعی با هم رابطهی «عموم و خصوص مِنوجه» دارند، منتها برخی کوتاهمدت و برخی بلندمدت هستند و البته ترکیبی از استراتژیهای مطلوب را نیز برایمان به تصویر میکشند
امروزه جمهوری اسلامی در حوزههای اقتصادی خود با مسائل یا مفاهیمی مواجه است که به هیچ عنوان تاکنون چه در عرصهی نظر و در کتابهای درسی و چه در عرصهی عمل و تجارب بشری مشابه و مابهازای واقعی نداشته است.
امروزه جمهوری اسلامی در حوزههای اقتصادی خود با مسائل یا مفاهیمی مواجه است که به هیچ عنوان تاکنون چه در عرصهی نظر و در کتابهای درسی و چه در عرصهی عمل و تجارب بشری مشابه و مابهازای واقعی نداشته است. بنابراین خود انقلاب اسلامی مکلّف به نوآوری و ابتکار و نظریهپردازی و الگوسازی در این عرصههای جدید اقتصادی است. هر کشوری که عَلم استکبارستیزی را برپا کند نیازمند چنین الگوهایی است. یکی از این مفاهیم، «اقتصاد مقاومتی» است.
اگر تمام دانش انباشته و کتابهای مرسوم اقتصادی دنیا را مطالعه کنید، نظریه یا تجربهای مدون و مکتوب دربارهی اقتصاد مقاومتی نخواهید یافت. در تمام متون و کتابهای اقتصاد، هیچ پیشینهای نظری یا عملی از تحریم بانک مرکزی نخواهید دید و از آنجا که این امر تاکنون سابقه نداشته، چگونگی واکنش به آن هم امری بدیع است. حتی اگر مطالعاتی هم در این باره صورت گرفته باشد، در طبقهبندیهای محرمانه و امنیتی قرار گرفته و امکان دسترسی به آن برای کارشناسان معمولی وجود ندارد. نتیجه اینکه اقتصاددان انقلاب اسلامی نمیتواند از نظریههای متداول برای حل مشکل و مسألهی خود بهره بگیرد. لذاست که جنبش نرمافزاری و الگوی اسلامی- ایرانی ادارهی جامعه، شکل بدیعی به خود میگیرد که الهامبخش جمیع ملتهای آزاده خواهد بود.
مطلبی که در این نوشته درآمدی بر آن خواهم داشت، مسألهی اقتصاد مقاومتی است. ابتدا لازم است که یک تبیین و تعریف علمی از اقتصاد مقاومتی ارائه دهیم. اقتصاد مقاومتی را میتوان چهارگونه تعریف نمود و چهار الگو از آن یا ترکیبی از همهی آنها را در کشور به عنوان پروژههایی ملی پیگیری کرد.
اقتصاد موازی
تعریف اول از اقتصاد مقاومتی به مثابهی «اقتصاد موازی» است؛ یعنی همانطور که انقلاب اسلامی با توجه به نیاز خود به نهادهایی با روحیه و عملکرد انقلابی، اقدام به تأسیس نهادهایی مانند کمیتهی امداد، جهاد سازندگی، سپاه پاسداران و بنیاد مسکن نمود، امروز نیز بایستی برای تأمین اهداف انقلاب، این پروژه را ادامه داده و تکمیل کند؛ چرا که انقلاب اسلامی به اقتصاد مقاومتی و به نهادسازیهای مقاومتی در اقتصاد نیاز دارد که چه بسا ماهیتاً از عهدهی نهادهای رسمی اقتصادی برنمیآید. پس باید نهادهایی موازی برای این کارویژه ایجاد کند؛ یعنی ما در کشورمان به «اقتصاد پریم» نیاز داریم.
این امر البته به معنای نفی نهادهای مرسوم نیست. کما اینکه اکنون ما همزمان از هر دو نهاد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و نهاد ارتش جمهوری اسلامی برای دفاع از انقلاب بهرهمندیم. البته این الگو در مدلهای حکمرانی مرسوم در دنیا و اتفاقاً در کشورهایی که از تجربه و توان حکمرانی بیشتری برخوردار باشند وجود دارد و این کشورها از نظامهای چندلایهی سیاستگزاری و ادارهی امور عمومی برخوردارند. به عنوان مثال میتوانیم از حضور همزمان نهادهای دولتی، سازمانهای مردمنهاد، خیریه و بنگاههای خصوصی در عرصهی بهداشت و سلامت یا حتی در عرصهی دفاعی و امنیتی کشورهای توسعهیافتهی غربی نام ببریم. البته مهمترین مشکل این الگو این است که حسب نیازهای خاص انقلاب اسلامی و در عرصهی اجرا با سؤالات نوینی روبهرو خواهد بود، زیرا مثلاً هیچ تصوری از «بانک مرکزی موازی» در یک کشور و سامانبخشی به عرصهی پولی- مالی کشور در دو لایهی دولتی و عمومی وجود ندارد. اما باز هم منطقاً نمیتوان این الگو را در زمرهی مدلهای ادارهنشدنی و غیرمعقول به حساب آورد.
اقتصاد ترمیمی
تعریف دوم از اقتصاد مقاومتی عبارت از اقتصادی است که در پی «مقاومسازی»، «آسیبزدایی»، «خللگیری» و «ترمیم» ساختارها و نهادهای فرسوده و ناکارآمد موجود اقتصادی است. یعنی اگر در رویکرد قبلی میگفتیم که فلان نهاد نمیتواند انتظارات ما را برآورده کند، در رویکرد جدید به دنبال آن هستیم که با بازتعریف سیاستهای نهادهای موجود، کاری کنیم که انتظارات ما را برآورند. مثلاً در این تعریف، ما از بانک مرکزی یا وزارت بازرگانی میخواهیم که کانونهای ضعف و بحران را در نظام اقتصادی کشور شناسایی کنند و خود را بر اساس شرایط جدید اقتصادی، تحریمها یا نیازهای انقلاب اسلامی بازتعریف نمایند و در نتیجه عملکردی جهادی ارائه دهند. در مقام تمثیل میتوان گفت این کار شبیه همان کاری است که «پتروس فداکار» با فروبردن انگشت خود در تَرَک دیوارهی سد انجام داد؛ یعنی باید ترکهای ساختاری دیوار نهادهای اقتصادی را ترمیم کنیم. این مسأله یعنی ترمیم و مقاومسازی ساختارهای اجرایی و اداری کشور حسب نیازهای مختلف و مقتضیات زمان و مکان هم امری دور از ذهن نیست. کشورهای توسعهیافته نیز در برهههایی از تاریخ اقتصادی خود، مجبور به مقاومسازی ساختارهای اقتصادی شدند. مثلاً غرب پس از دو شوک نفتی 1979 و 1983 میلادی، اقدام به جایگزینی سوختهای فسیلی با سایر سوختهای نوین کرد؛ بهطوری که امروزه با قیمتهای بالای یکصد دلار نیز دچار شوک نفتی نمیشود. با این توضیحات ما امروز فقط نیازمند عزمی ملی برای اجرای این پروژهی ملی و ارزشی هستیم.
چهار تعریف از اقتصاد مقاومتی
اقتصاد دفاعی
تعریف سوم از اقتصاد مقاومتی، متوجه «هجمهشناسی»، «آفندشناسی» و «پدافندشناسی» ما در برابر آن هجمه است. یعنی ما باید ابتدا بررسی کنیم که مخالفان ما حمله به اقتصاد ایران و اخلال در آن را چگونه و با چه ابزارهایی صورت میدهند. بنابراین وقتی به اقتصاد مقاومتی دست یافتهایم که ابزارها و شیوههای هجمهی دشمن را پیشاپیش شناخته باشیم و بر اساس آنها استراتژی مقاومت خود را علیه آنان تدوین و اجرا کنیم. بدیهی است تا آفند دشمن شناخته نشود، مقاومت متناسب با آن نیز طراحی و اجرا نخواهد شد.
اقتصاد الگو
چهارمین تعریف نیز این است که اساساً اقتصاد مقاومتی یک رویکرد کوتاهمدت سلبی و اقدامی صرفاً پدافندی نیست؛ بر خلاف سه تعریف قبلی که اقتصاد مقاومتی را یا پدافندی یا کوتاهمدت میدانستند، این رویکرد چشماندازی کلان به اقتصاد جمهوری اسلامی ایران دارد و یک اقدام بلندمدت را شامل میشود. این تعریف هم که به نظر میرسد دور از دیدگاههای رهبر معظم انقلاب نیست، رویکردی ایجابی و دوراندیشانه دارد. در این رویکرد، ما در پی «اقتصاد ایدهآلی» هستیم که هم اسلامی باشد و هم ما را به جایگاه اقتصاد اول منطقه برساند؛ اقتصادی که برای جهان اسلام الهامبخش و کارآمد بوده و زمینهساز تشکیل «تمدن بزرگ اسلامی» باشد. بدین معنا اساساً در الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت، یکی از مؤلفههای مهم الگو میباید متضمن مقاومت و تحقق آن باشد. در این مقوله است که اقتصاد مقاومتی مشتمل بر اقتصاد کارآفرینی و ریسکپذیری و نوآوری میشود.
البته همهی این چهار تعریف از اقتصاد مقاومتی به نوعی با هم رابطهی «عموم و خصوص مِنوجه» دارند، منتها برخی کوتاهمدت و برخی بلندمدت هستند و البته ترکیبی از استراتژیهای مطلوب را نیز برایمان به تصویر میکشند
انسان در طول تاریخ اسیر کلام شدو با یک کلام عاشق شد و با یک کلام نامحرم وحرام شد چه رازی در این کلام نهفته است شوق ها را نکشد.معلم می توتند با کلام خود دانش آموز را دانشمند کندو یا می تواند با زهر کلام خود او را بکشد.معلم می تواند اضطراب زدا باشد.دانش آموز با دیدن معلم احساس شادی کند و ترس او بریزد.
هیچ می دانستید وقتی معلم وارد کلاس می شود و حرف می زند موسیقی کلام او چقدر در دانش آموز اثر می گذارد و باعث می شود دانش آموز آن روز درس را یاد بگیرد.کلام معلم در آغاز، مهارت آغازین او را نشان می دهد.برای اینکه بتوانید کلاس را در اختیار بگیریدباید بین شما و دانش آموزان رابطه ی عاطفی وجود داشته باشد.معلم باید سواد عاطفی داشته باشد تفاوت ها را تحمل کند.اگر معلم بتواند کلام را بشکند بار معنایی و موسیقی کلام را حفظ کند آن وقت همین موسیقی کلام اول قلبها را تسخیر می کند و سپس ذهن ها را تغییر می دهد.بعضی از معلم ها با کلام انگیزه ها را می کشند.کلام مانند بمب است.اگربمب منفجر شود جسم را از بین می برد ولی کلام ذهن را منفجر می کند.کلام تضمین کننده ی امنیت ذهن است.معلم با کلام خود ذهن دانش آموز را آرام می کند و به آن امنیت می بخشد.عامل دیگر موسیقی کلام حالاتی است که به چهره ات می گیری. ما چرا از مرده می ترسیم چون حالت چهره اش یکنواخت است.معلمی که حالت چهره اش یکنواخت است مانند مرده ترس آور است.حال سؤال اینجاست که بچه ها چگونه بدانند که معلم آنها را دوست دارد؟
می دانید بچه ها با همه کوچکیشان با نگاه می توانند دوست داشتن را تشخیص دهند.هیچ می دانید محرومیت از نگاه مرگ یادگیری است.مرگ یادگیری بچه در این است که در جمع باشد ولی احساس تنهایی کند و دلش بخواهد از کلاس فرار کند پس با نگاه خود بچه ها را به سوی یادگیری بیاورید.بچه هایی که به کلاس ما می آیندجنسیت آنها مهم نیست،اقلیت یا اکثریت آنها هم مهم نیست،فقیر یا ثروت مند بودن آنها نیز مهم نیست ما با ذهن آنها سرو کار داریم حتی اگر معلول باشد.معلم باید به بچه ها آرامش بدهد.حال از خود بپرسید شما هم می توانید دانش آموزان را آرام کنید و آنها به وسیله شما و با دیدن شما آرامش یابند؟
دانش آموز هر کاری می کند تا توجه معلم را به خود جلب کند با درس خواندن یا نخواندن،با آواز خواندن،با شلوغ کردن یا هر کار دیگر،وقتی نتوانست توجه معلم را به خود جلب کند آن وقت دیگر از درس زده می شود و ذوق نشستن در کلاس را ندارد.معلم باید به هیچ وجه اجازه ندهد تا دانش آموز از او بترسد.اما سخنی از این مهم تر از این بچه هارا تنبیه کن ولی قلبش را نشکن چون آن وقت است که می شکند و هیچ وقت نمی توان به آن وصله زد.انسان تنها کریستالی است که بی صدا می شکند تو هیچ انسانی را بی صدا نشکن و همیشه دعا کن که خدایا اگر می میرانی جسم را بمیران ولی قلب را هیچ وقت نمیران.
معلم ها!ما مسئول رفتار دانش آموزان هستیم!اولین کاری که می کنیم برای اینکه رفتار دانش آموزان رشد شایسته ای داشته باشد باید شرایط فراهم باشد و عوامل آن فقر زدایی از شادی است اگر در کلاس شما فقر شادی وجود داشته باشد یادگیری اتفاق نمی افتد.از یک گیاه مثال بزنیم با شادی می توان گیاه را زودتر از موقع مقرر رشد داد این را دانشمندان گفته اند پس با داشتن یک کلاس شاد توان یادگیری دانش اموزان را متحول کنید.
چگونه کودکان را به مطالعه تشویق کنیم؟
خوشبختانه امروز در کشور ما کتاب برای کودکان و نوجوانان به صورت یک نیاز شناخته شده در آمده است. والدین و معلمان باید توجه داشته باشند که تنها از راه مدرسه و کتاب های درسی نمی توان کودکا ن ونوجوانان را برای موفقیت در حل مشکلات گوناگون پیچیده زندگی آماده ساخت. چرا که اغلب کتاب ها همواره مطالبی درباره زندگی اند، نه خود زندگی.
از طرفی کودکان و نوجوانان به مطالعه کتاب ها ی غیر درسی بیش از کتاب ها ی درسی علاقه نشان می دهند.
همین امر موجب استقبال شدید ایشان از کتاب های آزاد می شود . فواید مطالعه این گونه کتاب ها عبا رتند از :
در حل مسایل و مشکلا ت شخصی کمک می کند. ١-
اطلاعات آن ها را درباره محیط های گوناگون افزایش می دهد. -٢
برای ساعات فراغت و بیکاری آن ها سو دمند است و با خواندن کتاب سازگاری عاطفی و اجتماعی خود را بهتر رشد و گسترش می دهند.
اهداف مطالعه کتاب های غیر درسی به شرح ذیل است :
یکی از اهداف مطالعه کتاب های غیر درسی یاد دادن درست اندیشی می باشد و نباید فراموش کرد که قالب و شیوه های ارائه آ ن به کودکان نیز می بایست مانند آثار ادبی بزرگسالان از تمام زیبایی های معنوی و اصالت هنری برخوردار باشد و مفاهیم این نوع کتاب ها باید از زندگی و مسائل واقعی آن سرچشمه بگیرد. محتوای این نوع کتاب ها نباید چیزی از ادبیات بزرگسالان کم داشته باشد.
بلکه چون برای کودکان کم تجربه و کم سن و سال نوشته می شود باید عالیتر و سازنده تر باشد. در این قسمت نویسندگان می بایست به نیازها و امکانات کودکان و بزرگسالان اهمیت داد. باید به کودکان آزادی عمل و خلاقانه فکر کردن و آزاد عمل کردن رابیاموزیم. بحث آزاد و گفتگوی دوطرفه باعث افزایش اعتماد به نفس کودکان و نوجوانان خواهد شد. فعالیت های گروهی و گردش های مختلف می تواند در این زمینه معلمان را یاری کند.
معلم و کتاب های غیر درسی:
معلم کلاس های ابتدای باید کتاب هایی را انتخاب کنند که درباره محیط مستقیم زندگی روزانه کودک باشد. هر فرد به ویژه در دوران کودکی احتیاج دارد که خودش را بشناسد و نوعی رضایت درونی از خودش داشته باشد همچنین باید یاد بگیرد که با همسالان و همکلاسانش چگونه همراهی و همکاری کند. همان طور که عمل یادگیری برای رسیدن به هدفی انجام می گیرد و آن حل یک مشکل است و تا مشکلی نباشد لزوم یادگیری احساس نخواهد شد. کودک تا گرسنه نباشد برای پیدا کردن محل غذا فعالیت نمی کند. خوش بینی و بدبینی را هم می آموزد که هر کدام از آن ها نتیجه یادگیری های مختلف در طول زندگی است. تجارب نتیجه بخش و موفقیت آمیز سطح یادگیری را بالا می برد. که خانه ،مدرسه و جامعه باید امکان و فرصت هایی برای کودکان فراهم سازندکه تجارب دست اول را به دست آورند و کودک به وسیله همین تجارب امیال خود را پی ریزی کند و یکی از بهترین ابزارها خواندن و شنیدن قصه و شعرهای زیبا است .
خصوصیات رشد جسمی و روانی کودکان :
الف-دوره قبل از دبستان : سریع ترین مرحله رشد کودک است و کودک شدیداً کنجکاو ،و تمرکزش کم است بین تخیل و واقعیت در نوسان است او کتاب هایی را دوست دارد که از محیط ،گیاهان ،حیوانات و فضای آشنای زندگی اش حرف بزند.
.
ب-سال اول دبستان : تفکر منظم و منطقی شده است و اعتماد به نفس او بیشتر شده و به سوی بزرگترها نزدیک شود. از گردآوری اشیا لذت ببرد می توان کتاب های عکسدار در اختیار او قرار داد. چون در سن ٦ساگی از خانواده جدا می شود و با تجربیات گذشته اش که آموخته ، به محیط واکنش نشان می دهد و پیوسته دوست دارد مورد تایید بزرگسالان قرار گیرد و سعی می کند کارهایی بی عیب و نقص انجام دهد .
نقش ادبیات در رشد شخصیت کودکان :
چون خود را با قهرمان همراه می ساد و خلاقیت هایی که گاه و بی گاه به جای قهرمان قصه از خود بروز می دهد به تقویت مهارت زندگی می پردازد. بینش و اطلاعات وسیع تری پیدا می کند و هوشیار و دارای اعتماد به نفس و مسلط به دنیای اطراف خود خواهند بود. با توجه به این که خانواده بیشتر آموزش خود را به صورت غیر فعال و سپردن به حافظه کودک می کنندو از هدف تعلیم و تربیت که پرورش انسان خلاق است باز می ماند.
هدف های برنامه ادبیات کودکان :
کمک به پرورش قدرت بیان و عواطف -١
تقویت تخیل –٢
تحریک قوه ابتکار و تخیل –٣
ایجاد عشق و علاقه –٤
رشد اعتماد به نفس در کودکان –٥
برآورده شدن نیازهای عاطفی کودکان و آماده ساختن آنان برای دریافت پیام های اخلاقی و آسمانی – ٦
آنچه یک مادرباید بداند
روشهایی وجود دارند که با کمک آنها میتوانید با فرزندانتان ارتباط برقرار سازید واستفاده از این روشها به فرزندانتان کمک می کند تا سریع یاد بگیرند چگونه خودشان را دوست بدارند ورفتار
خودشان را کنترل کنند.که در این نوشتار به سه روش اساسی اشاره می کنیم. به شرط اینکه در مورد سه روشی که برای برقراری ارتباط با فرزندانتان خواهید خواند ,مادام که عملآ حداقل به مدت یکماه در خانه خودتان به کارنبسته اید قضاوت نکنید اما پس از عمل پیش خودتان قضاوت کنید ببینید که چطور فرزندانتان تغییر رفتارداده آنگاه از آنها بپرسید که چقدر خودشان را خوب و رفتارشان را موجه حس می کنند دقیقآ احساس می کند که رفتار او قابل قبول نبوده ولی خود او همیشه نزد شما عزیز و دوست داشتنی است.
الف- در روابط خانوادگی اهدافمان را مشخص کنیم
وقتی اهداف مشخص نباشند مسلمآ مشکل پشت مشکل پدید می آید زیرا درست نمی دانند که بقیه اعضای خانواده چه می خواهند.
اهداف زمانی برای خانواده ما موثراست که :
هدفهای مشخصی چه به عنوان یک خانواده (اهداف من) وچه به عنوان تک تک اعضاداشته باشیم
2-سعی کنیم قرار دادی دو جانبه ببندیم تا همگی احساس کنیم انچه را که ازخانوادمان انتظار داریم به دست می آوریم
اهداف ما کاملآ مشخص باشدبه گونه ای که دقیقآ نوع خواسته وزمان وقوع آن را نشان دهد.-3
4-حداقل روزی یک بار به هدفهایمان نگاه کنیم وفرزندانمام را هم تشویق کنیم که همین کار را انجام بدهند.
5-هفته ای یک بار همه خانواده دور هم جمع شویم وهدفهایمان را مرور کنیم واز پیشرفت هایی که در راه تحقق آنها نصیبمان شده است لذت ببریم.
ب-این گونه از تشویق استفاده کنیم:
1-درمقام یک مادر خوب از قبل به فرزندانمان بگوییم که قصد داریم آنها را هر وقت کار خوبی اتجام دهند تشویق کنیم.
فرزندانمان را هنگام انجام کار خوب ودرست تشویق کنیم2-
کاری را که درست انجام داده اند دقیقآ برایشان بازگو کنیم..3-
4-احساس خوبی را که در مورد عملشان داریم برایشان بگوییم.
5-سپس آنچه راکه در همان لحظه دقیقآ مطابق با احساساتمان است انجام دهیم یعنی بهشان بگوییم که دوستشان داریم یا آنها را در آغوش بگیریم یا هر دو کار را با هم انجام دهیم.
6-بچه هایمان را تشویق کنیم که به همین روش با ما رفتار کنند.یعنی مارا هنگام انجام دادن کاری درست تحسین کنند ومورد توجه قرار دهند.
وقتی آنها هنگام انجام دادن کاری درست غافلگیر می شوند تشویق می شوند که دوباره همان کار درست را انجام دهند.
وانجام کارهای درست باعث می شود که آنها در مورد خودشان احساس خوبی بکنند وبچه هایی هم که خود را دوست داشته باشند رفتار خوبی از خودشان بروز می دهند.
وقتی که آنها کارشان را خوب انجام دادند شما با تشویق کردنشان کاری می کنید که از موفقیتشان لذت ببرند.
ج-از سرزنش برای رشد بچه ها بهره بگیریم :
از قبل به بچه ها بگوییم که هر وقت رفتارشان به نظر ما نادرست بود به آنهاگوشزد خواهیم کرد واز آنها هم بخواهیم با خود ما هم همین کار را با احترام متقابل انجام بدهند.
به محض مشاهده رفتار نادرست بچه هایمان را سرزنش می کنیم دقیقآ آنچه را که به نظرمان اشتباه بوده برایشان باز گو می کنیم بدون هیچ نقطه ی ابهامی آنچه را که در مورد رفتار غلطشان احساس می کنیم برایشان بیان می نماییم.
آنها را طوری لمس می کنیم که بفهمندما جانبداروطرفدارشان هستیم به آنها یاد اوری می کنیم که می دانیم هر کدامشان فردی پر بها و با ارزش هستند.
خیلی ساده به آنها می گوییم با وجود اینکه رفتار اخیرشان را دوست نداریم اما خودشان را دوست داریم.
پایان سرزنش را با درآغو ش گرفتن بچه ها وگفتن اینکه دوستتان داریم نشان می دهیم.
کلید موفقیت یک مادر تمایزی است که او بین ارزش بچه و رفتار او قائل می شود در این صورت بچه توبیخ شده
در نتیجه بچه همیشه احساس امنیت میکند این موضوع رابا بچه ها کاملآ روشن کنید که از آنها انتظار دارید در عین حالیکه با شما برخوردی محترمانه دارند می توانند هر چه را که در مورد رفتار شما احساس می کنند به شما بگویند البته تا جایی که شما را به عنوان یک فرد مورد تهاجم قرار نداده باشند. پس وقتی برای شما احترام قائل هستند ما هم به گفته هایشان گوش کنیم.
مبالغه واغراق آن است که در صفت کردن وستایش ونکوهش کسی یاچیزی افراط وزیاده روی کنند،چندانکه از حدّعادت معمول بگذرد وبرای شنونده شگفت انگیز باشد.
هرگاه اغراق ومبالغه را به درجه ای رسانده باشند که در عقل وعادت،ممکن وباورکردنی نباشد،آن را« غلو »می گویند.
اغراق در لغت به معنی سخت کشیدن کمان است.اغراق ومبالغه درجاتی دارد که بعضی به عقل وعادت نزدیکتر وبعضی دورتر است.مثال:
شود کوه آهن چودریای آب اگر بشنود نام افراسیاب
ز سمّ ستوران درآن پهن دشت زمین شد شش و آسمان گشت هشت
که من از گشاد کمان روز کین بدوزم همی آسمان بر زمین
(فردوسی)
گر برگ گل سرخ کنی پیرهنش را از نازکی آزار رساند بدنش را
(طرب اصفهانی)
سعدی به طور نقد ادبی وتعریض گونه ای گفته است:
چه حاجت که نه کرسی آسمان نهی زیر پای قزل ارسلان
مگر پای عزّت برافلاک نه بگو روی اخلاص بر خاک نه
حافظ گوید :
هر شبنمی در این ره صد بحر آتشین است دردا که این معما شرح وبیان ندارد
نمونه ی دیگر ازسعدی:
بگذار تا بگریم چون ابر در بهاران کز سنگ ناله خیزد وقت وداع یاران
دوچشم مست میگونت ببرد آرام هشیاران دوخواب آلوده بربودندعقل از دست یاران
در فرهنگ اصطلاحات ادبی این صنعت این گونه تعریف شده است :
مبالغه اقسامی دارد؛ بعضی مقبول است وبعضی مردود، مبالغه مقبول از محسنات بدیعی است.مبالغه منحصر است در سه قسم تبلیغ،اغراق ،غلو
مبالغه ی مردود آن است که در بعضی اوصاف مدح وهجا وغیر آن چندان غلو کنند که ترک ادب شرعی کند
وچنانکه خاقان سروده است:
یوسف نجّار کیست نوح درود گر که بود تازهنر دم زنندبر دراسکان او
نوح نه بس علم داشت گرپدر من بدی قنطره بستی به علم برسرطوفان او
بعضی ها بین مبالغه واغراق وغلو فرق می گذارند ومبالغه راادعای وصف چیزی می دانند که این ادّعا عقلاً وعادتاً ممکن باشد:
به دندان رخنه در پولاد کردن به ناخن راه در خارا بریدن
بسی برجامی آسان تر نماید زیارمنّت دونان کشیدن
انرژی هسته ای چیست؟
انرژی هسته ای انرژی گرمایی آزاد شده حاصل از شکافت اتم اورانیوم است که از آن برای تولید بخار آب و گرداندن توربین های تولید برق استفاده می شود. اورانیوم معدنی طی فرایندی در تأسیسات فرآوری باید به گاز هگزافلوراید یا uf6 تبدیل شود و سپس با تزریق به شبکه ای ازسانتر یفیوژها غنی شده و سپس قابل استفاده است. البته فقط اورانیوم نیست که با آن می توان انرژی هسته ای تولید کرد، مثلا از پولوتونیم یا دیگر رادیو اکتیوها نیز می توان انرژی هسته ای تولید نمود، این انرژی در دسته انرژی های نیمه پاک و غیر قابل تجدید تقسیم بندی می شود. به این دلیل نیمه پاک که زباله ها و پس مانده های آن هزاران سال در محیط زیست باقی مانده و برای سلامت موجودات زنده بسیار خطرناک هستند، با وجود این پس از مقایسه آماری بین خطرات همه انواع انرژی، انرژی هسته ای جزو بهترین گزینه های موجود به شمار می آید. لازم به ذکر است انرژی هسته ای به تمامی انرژی های دیگر قابل تبدیل است ولی هیچ انرژی به انرژی هسته ای تبدیل نمی شود.
تعریف فن آوری هسته ای:
فن آوری هسته ای عبارت است از توانایی تبدیل اورانیوم طبیعی که در طبیعت وجود دارد، از طریق شکاف اتم به اورانیوم غنی شده که دارای انرژی بسیار است، در مقطع کنونی حدود ده کشور در دنیا این دانش را در اختیار دارند.